راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

شهید تندگویان (۱)

جمعه, ۹ آبان ۱۳۹۹، ۰۹:۵۷ ب.ظ

 بسم الله الرحمن الرحیم

بزرگ مردکوچک

محمدجواد تندگویان در 22 خرداد 1329 خورشیدی به دنیا آمد (تاریخ تولد او در برخی منابع به اشتباه 26 خرداد ذکر شده است). جواد، کودکی اش را بیشتر با مادر خود گذراند و هم بازی او خواهر کوچکترش فاطمه بود. خیلی پیش تر از آن که به مدرسه برود و خواندن و نوشتن بیاموزد، با راهنمایی پدر خویش به مسجد راه یافت و با قرآن آشنا شد و کلام الله مجید را چراغ راه آینده خویش کرد. جعفر تندگویان، پدر جواد، فردی مذهبی بود که به هواداری از مرحوم آیت الله کاشانی، روحانی مبارز و معروف دوران، اشتهار داشت. اگرچه حاج جعفر اهل علم نبود، اما نزدیک به یک صد کتاب در خانه داشت و قرآن، نهج البلاغه، مفاتیح الجنان و روضه المجالس، گل سرسبد این کتا ب ها بودند. در چنین محیطی، جواد بهترین دوست آدمی - کتاب- را شناخت و پی برد که گنج گرا ن بهای دقایق عمر را باید با بهترین دوست و در جهت نیل به سوی معبود گذراند؛ این چنین بود که کودک قصة ما، در عنوان جوانی به بزرگ مردی کوچک تبدیل شده بود... او در بیشتر شب ها، از ابتدای شناختن دست چپ و راستش، به همراه پدر و پدربزرگ، راهی مسجد بینایی و هیأ ت های بنی فاطمه و فاطمیون در خانی آباد - در جنوب شهر تهران- شده و نیز به همراه پدر، ضمن آموختن عبادت و حضور در محضر حضرت عشق، در جلسات نیمه خصوصی ای که بعد از هیأت برگزار می شد و به مبارزه اختصاص داشت، شرکت می کرد. جواد کوچک ما، یکی از مردان آینده خمینی بزرگ بود که این گونه داشت قد می کشید و رشد می کرد. او آن قدر از خود اشتیاق نشان داد تا بتواند بخواند و بنویسد که پدر، زودتر از موعد، در مدرسه نامش را نوشت؛ درحالی که می توانست بسیاری از سوره های کوچک قرآن را پیش از رفتن به مدرسه بخواند و دبستان اسلامی، نخستین سکوی پرش جواد نام گرفت. یک شب، جواد، بلافاصله و به محض قطع برق مسجد که باعث خروج یک بارة مؤمنین می شد، شروع به خواندن دعای کمیل کرد و همگان را در مسجد نگه داشت. او که در همان سنین، نام و نشان جها ن پهلوان تختی و نواب صفوی را شنیده بود، این دو را الگوی خویش قرار داد و این چنین بود که خواندن بی مقدمة دعای کمیل در میان جمع زیادی از افراد بزرگسال، برای چنین شخصی چندان هم عجیب نمی نمود او در درس خواندن نیز نفر اول بود و با گرفتن معدل 20 دوره دبستان قدیم را که شش کلاسه بود - با موفقیت- تمام پشت سر گذاشت و به عنوان بهترین محصل جنوب شهر تهران وارد مرحله جدیدی شد. معلّم کم سن و سال در کنار این ها، در تمامی دوران تحصیل - دبستان، دبیرستان، دانشکده- خرج تحصیل خود را از راه کارکردن و تدریس خصوصیِ دروس ریاضی، عربی و زبان انگلیسی درمی آورد. دوره دبیرستان جواد در مدرسه اسلامی جعفری، همزمان بود با قیام 15 خرداد 1342 که فریاد ظلمت شکن خمینی کبیر، ایران را درنوردید و ایرانیان را با خود همراه کرد. پس چندان عجیب نبود که وقتی دژخیمان ساواک، از حضرت امام(ره) پرسیده بودند که سربازان شما کجایند؟ ایشان فرموده بودند که سربازان من، اکنون در حال بازی کردن در کوچه ها هستند. آن پیر دریادل، چه زیبا می دید آن شکست مقطعی و ظاهری و به خاک و خون کشیده شدن مسلمین معترض را که با بزرگ شدن و قدکشیدن جواد و جوادها در حال به ثمرنشستن بود. صفحات تاریخ در حال ورق خوردنی تازه بود...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۸/۰۹
مجید روزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی