راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

دست نوشته های داود(۱۲)

سه شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۹، ۱۱:۰۳ ب.ظ

بسم الرحمن الرحیم

52- هر که عبادت خالصانه خود را به سوی خدا بالا فرستد خداوند برترین مصلحت را به او خواهد فرستاد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عبادت خالصانه یعنی تابع محض خدا شدن و به جز رضایت خدا به چیزی فکر نکردن را توصیه میکند با پناه بردن به خدا و به فکر رضایت خدا بودن و اطاعت از خدا و عالم بودن به خواست خدا مقدمه عبادت خالصانه ممکن می شود و لذا با عبادت خالصانه به دنبال عاقبت بخیری و به دنبال جذب مصلحت های خیر خدا باشیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۹ ، ۲۳:۰۳
مجید روزی

قرارداد آماسیه( ۱۵۵۵) ق

آماسیه اولین پیمان صلحی است که بین دولت ایران و عثمانی پس از جنگ های بیست ساله به امضا رسید به موجب این قرارداد ایالت های آذربایجان ارمنستان شرقی و گرجستان شرقی در اختیار دولت ایران قرار گرفت و گرجستان غربی و ارمنستان غربی و کشور عراق به دولت عثمانی واگذار شد در این قرارداد سلطان عثمانی موافقت کرد که با پیروان مذهب شیعه با مدارا رفتار کند و از زوار ایرانی که عازم مکه و مدینه هستند حمایت کند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۹ ، ۲۲:۵۰
مجید روزی

چشمانمان رازیبا کنیم بادیدن زیبایی ها(۳)

سه شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۹، ۱۰:۱۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

چشمانمان را زیبا کنیم 3

مدرسه ما تو جنوب لبنان زیر اتش توپ و خمپاره بود

یک شب دیر وقت بود خمپاره ای درست نزدیک خوابگاه بچه ها خورد یکی بچه ها بشدت ترسید کودکی  نارامی میکرد  ناچارا رفتیم سراغ دکتر چمران تا چاره ای پیدا کنیم چمران امد کودک را روی زانویش نشاند با او مشغول صحبت شد فورا ساکت شد چیزی نگذشت خوابش برد دکتر مطمئن شد بچه ارام شده خوابش برده او را سر جایش گذاشت و به ما گفت هر موقع کودکان بی تابی کردند مصطفی را صدا کنید ساعتش مهم نیست (خوابگاه بچه یتیمان انجا بود )

دستی که با  ذوالفقار در میدان نبرد امان را از دشمن میبرد همان دست در کنار یتیمان امانگاه میشود



 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۹ ، ۲۲:۱۹
مجید روزی

دشمن کیست( ۲)

هر کس که با حاکمیت نظام مستقل مردمی دینی مخالف است دشمن است .طمع ورزان غارتگران سودجویان زراندوزان زورگویان وابستگان مایلین به فساد و کسانی که از حاکمیت فرهنگ دینی زیان شخصی می بینند دشمنند البته در راس این ها دشمنان خارجی هستند که بیش از همه ضرر دیده اند آمریکا بیش از همه ازشکیل حکومت اسلامی خسارت دید و هنوز هم می‌بیند آنها جلوتر از همه اند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۹ ، ۲۲:۰۹
مجید روزی

حماسه سرلشکر شهید محمود کاوه (۲۳)کاک فتاح

سه شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۹، ۰۹:۴۱ ب.ظ

 قسمت بیست و سوم

کاک فتاح

در مقر سپاه بودم که صدای رگبار مسلسل تو شهرسقز پیچید با خودم گفتم باز هم ضد انقلاب پیدایش شد صدای تیر از طرف بازار می آمد به همراه چند نفر سریع سوار ماشین شدیم و خودمان را به آنجا رساندیم نگاه ها هراسان بود عده‌ای سعی می کردند خودشان را از مهلکه دور کنند بعضی‌ها هم که سر و گوششان از این چیزها پر بود همان جا مانده بودند و تماشا می کردند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۹ ، ۲۱:۴۱
مجید روزی

دمشق شهرعشق (۲۳)

سه شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۹، ۰۸:۲۰ ب.ظ

✍️ #دمشق_شهرِ_عشق #قسمت_بیست_و_سوم 💠

صورت #خونی و گلوی پاره سعد یک لحظه از برابر چشمانم کنار نمی‌رفت، در تمام این مدت از حضورش متنفر بودم و باز دیدن جنازه‌اش دلم را زیر و رو کرده بود که روی تخت بیمارستان از درد و وحشت آن عکس، غریبانه گریه می‌کردم. از همان مقابل در اتاق، #اشک‌هایم طاقتش را تمام کرده بود که کنار تختم آمد و از تمام حرف دلش تنها یک جمله گفت :«مسکّن اثر کنه، می‌برم‌تون خونه!» 💠

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۹ ، ۲۰:۲۰
مجید روزی

عبورازسیم خاردارنفس (۲۳)

سه شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۹، ۰۸:۱۷ ب.ظ

🍀﷽🍀

#قسمت23 –خانم رحمانی لطفا بفرمایید من می رسونمتون. بعد رفت در ماشین را باز کردو اشاره کردکه بشینم. با اخم گفتم: –شما از اون موقع اینجا بودید؟ یه کم هول کرد و گفت: –راااستش نگرانتون بودم. وقتی سکوتم را دید ادامه داد: –خوب با یه مرد تنها با یه بچه... حرفش را قطع کردم و پرسیدم: –شما از کجا می دونید؟ ــ دونستنش زیاد سخت نبود،لطفا شما سوار شید براتون توضیح می دم. عصبانی گفتم: –کارتون اصلا درست نبود، شما حق ندارید تو کارای من دخالت کنید و بعد راهم راگرفتم و رفتم. دنبالم امد و گفت: –شما درست میگید، من معذرت می خوام.لطفا بیایین سوارشید براتون توضیح میدم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۹ ، ۲۰:۱۷
مجید روزی

دلنوشته ها(۸)اگرامروزیک پیروزی بدست آمد

سه شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۹، ۰۴:۱۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر امروز یک پیروزی به دست آمد یا یک توفیق نصیبت شد و یا یک فرصت را متوجه شدی فکر کن این لطف از طرف کیست توانایی به جا آوردن واجبات و به عشق آن لطف کیست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۹ ، ۱۶:۱۹
مجید روزی

درمکتب سلیمانی (۸۹)

سه شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۹، ۰۴:۱۶ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم 

 در جبهه مقاومت افراد زیادی از ملیتهای مختلف حضور دارند؛ ایرانیها، عراقیها، افغانستانیها، سوریها، لبنانیها و... که هر کدام از اینها فرهنگ و عقاید خود را دارند. در کنار تفاوت ملیتها، از مذاهب مختلف نیز در این جبهه در کنار هم با دشمن مشترک میجنگند مثل شیعیان، اهل سنت، مسیحیان و... چگونه سردار سلیمانی توانست همه این افراد را کنار هم جمع کند و فضایی به وجود آورد که این افراد برادرانه در کنار هم مبارزه میکردند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۹ ، ۱۶:۱۶
مجید روزی

حکایت زیبا (۵۳)حکمت های خدا

سه شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۹، ۰۹:۳۹ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

حکمت_های_خدا

حضرت موسی علیه السلام فقیری را دید که ازشدت تهیدستی، برهنه روی ریگ‌بیابان خوابیده. چون نزدیک آمد او عـرض کرد : ای موسی ! دعا کن تا خداوند معاش اندکی به من بدهد که از بی تابی، جانم به لب رسیده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۹ ، ۰۹:۳۹
مجید روزی