راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۱۳۱ مطلب با موضوع «عبورازسیم خاردارنفس» ثبت شده است

عبور_از_سیم_خاردار_نفس #قسمت131

يكشنبه, ۲۵ مهر ۱۴۰۰، ۰۲:۲۵ ب.ظ

راحیل

وقتی تلفن را قطع کردم، با چشم های میخ شده ی سعیده و سوگند روی صورتم روبرو شدم. خیلی خونسرد از کنارشان رد شدم و گفتم:
– بیایید دیگه.
فقط خدا می دانست زخم صدایش چه آشوبی دردلم به پاکرد. چقدرسخت است دلت گرم باشدمثل کوره ولی زبانت سردباشدمثل یخ، تیزباشدمثل تیغی که فقط به قصددل شکستن حرکت کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۰۰ ، ۱۴:۲۵
مجید روزی

عبور_از_سیم_خاردار_نفس #قسمت130

شنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۰، ۰۷:۳۰ ب.ظ

   
   

صدای نفس هایش را می شنیدم، نفس عمیقی کشیدم و با صدای نرم‌تری گفتم

– از دست من ناراحتی؟
اگه از دست من دلخوری، معذرت می خوام.
بازهم جوابم سکوت بود.
ــ راحیل.
مهربان تر ادامه دادم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۰۰ ، ۱۹:۳۰
مجید روزی

عبورازسیم خادارنفس (129)

جمعه, ۲۳ مهر ۱۴۰۰، ۰۸:۰۱ ب.ظ

 

 

سر کلاس اصلا متوجه حرف های استاد نشدم. چشم هایم بین استاد و ساعت مچی ام می چرخید. این عقربه ها برای جلورفتن رشوه می خواستند. انگارگاهی دست به کمر زل می زدند به من و از حرکت می ایستادند و من کاری جز خط ونشان کشیدن برایشان بلد نبودم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۰ ، ۲۰:۰۱
مجید روزی

عبور_از_سیم_خاردار_نفس #قسمت128

چهارشنبه, ۲۱ مهر ۱۴۰۰، ۱۰:۵۹ ب.ظ

 

آرش

از این که گوشی‌اش را جواب نداد ناراحت شدم. دوستش سوگند هم غیبش زده بود.
پیش سارا رفتم و سراغشان را گرفتم.
سارا گفت:
– امروز با سوگند کلاس داشتم ولی نیومده.
باتعجب گفتم:
– خودم دیدمش تو محوطه‌ی دانشگاه.
سارا هم برایش عجیب بود، گفت:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۰۰ ، ۲۲:۵۹
مجید روزی

عبور_از_سیم_خاردار_نفس #قسمت127

سه شنبه, ۲۰ مهر ۱۴۰۰، ۰۷:۳۷ ب.ظ

 

 

سعیده و سوگند فوری خودشان را به من رساندند و به صفحه ی گوشی‌ام خیره شدند.
سعیده گفت:
– خب جواب بده.
سوگند با صدای بلندتری گفت:
– نه، جواب ندیا. ولش کن.
سعیده با تعجب نگاهش کرد و گفت:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۰۰ ، ۱۹:۳۷
مجید روزی

عبور_از_سیم_خاردار_نفس #قسمت126

سه شنبه, ۲۰ مهر ۱۴۰۰، ۰۴:۳۴ ب.ظ

 

از بس که حواسش است که چی می خوره. یعنی خانوادگی اینجورینا.
سوگند برگشت عقب و نایلون را طرفم گرفت و گفت:
– هر کدومش مفیده بردار بخور. با لبخند یه کیک و شیر برداشتم و گفتم:
– خودتم بردار.
سوگند آب آناناس برداشت و گفت:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۰۰ ، ۱۶:۳۴
مجید روزی

عبور_از_سیم_خاردار_نفس #قسمت125

دوشنبه, ۱۹ مهر ۱۴۰۰، ۱۱:۵۱ ب.ظ

 

سعیده کلوچه ایی از نایلون برداشت و رو به سوگند گفت:
– نه بابا، ول خرج کجا بود. الان از دستش در رفته. از این کارها نمی کنه، شما نگران نباش اگه خواستگاری چیزی داری بفرست. زن زندگیه ها. این که کشته مرده هاشو پر میده. ما باید به فکرش باشیم دیگه. بعد همونجور که بسته بندی کلوچه اش را باز می کرد ادامه داد:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۰۰ ، ۲۳:۵۱
مجید روزی

عبور_از_سیم_خاردار_نفس #قسمت124

يكشنبه, ۱۸ مهر ۱۴۰۰، ۱۱:۱۹ ب.ظ

 

منم چون پیامت رو خونده بودم گفتم معلوم نیست.
چند بارهم امد خیابون رو نگاه کرد و رفت. منم تو یه فرصت مناسب جوری که متوجه نشه بیرون زدم.
– خب که چی؟
ــ اولا: کچی نه و بز. دوما: امروز نمیریم دانشگاه.
با صدای بلند گفتم:
– نمیریم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۰۰ ، ۲۳:۱۹
مجید روزی

عبور_از_سیم_خاردار_نفس #قسمت123

شنبه, ۱۷ مهر ۱۴۰۰، ۱۱:۱۰ ق.ظ

 

 

به اتاق مامان رفتم وبعد از نماز کلی دعا وگریه کردن، از خدا خواستم قدرت روحی به من بدهد. شنیده بودم که اگر هر کس با نفسش مبارزه کند قدرت روحی پیدا می کند.
از خدا خواستم که کمکم کندتا بتوانم مبارزه کنم.
در مترو پیام فرستادن آرش را، برای سوگند پیامکی گفتم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۰۰ ، ۱۱:۱۰
مجید روزی

عبور_از_سیم_خاردار_نفس #قسمت122

شنبه, ۱۰ مهر ۱۴۰۰، ۰۸:۲۶ ب.ظ

* ﷽

 

آرش دوباره پیام داد:

چه آرامشی در من است
وقتی می ایی…
و چه آشوبم
بی تو !
دور نشو
مرا از من نگیر …

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۰۰ ، ۲۰:۲۶
مجید روزی