راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

نابودی شعبده بازگستاخ توسط امام هادی (ع)

چهارشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۸، ۰۱:۴۷ ب.ظ

نابودی شعبده باز گستاخ توسط امام هادی(ع)

 

شعبده بازى از هند نزد متوکل آمد، تردستى هاى عجیبى از خود نشان داد که متوکل حیران گردید، متوکل که از هر فرصتى مى خواست بر ضد امام هادى (ع ) استفاده کند، و با پف کردن ، نور خورشید خدا را خاموش نماید، به شعبده باز گفت : اگر طورى کنى در مجلسى عمومى ، حضرت هادى (ع ) را شرمنده کنى ، هزار اشرفى به تو جایزه مى دهم .

 

 


شعبده باز گفت : سفره غذا را پهن کن و قدرى نان تازه نازک در سفره بگذار، و مراکنار آن حضرت بنشان ، به تو قول مى دهم که حضرت هادى (ع ) را نزد حاضران ، سرافکنده و شرمنده سازم .
متوکل مغرور، سفره اى با غذاهاى رنگارنگ گسترد، و عده اى از رجال را دعوت کرد، از جمله امام هادى (ع ) را ناگزیر کنار آن سفره آورد. مهمانان مشغول خوردن غذا شدند، مقدارى نان دراز کرد تا بردارد، هماندم شعبده باز کارى کرد که نان به جانب دیگر پرید، امام هادى (ع ) دست به طرف نان دیگر دراز کرد، باز آن نان به سوى دیگر پرید، و حاضران خندیدند، این حادثه چند بار تکرار شد و موجب خنده حاضران گردید.
امام هادى (ع ) به توطئه زیر پرده ، آگاه شد، خشمگین گردید، در آنجا متکائى بود که صورت شیر در پارچه آن کشیده بودند، امام هادى (ع ) بر همان صورت دست نهاد و فرمود: قم فخذ هذا: (بر خیز و این شعبده باز را بگیر )
همان صورت به شکل شیرى در آمد و به شعبده باز حمله کرد و او را بلعید، سپس به جاى اولش ، به همان صورت و نقش شیر در پارچه متکاباز گشت .
متوکل در آن مجلس ، آنچنان ترسید و وحشت زده شد که بى هوش شده و از رو بر زمین افتاد، و حاضران در مجلس از ترس گریختند.
بعد متوکل به دست و پاى امام هادى (ع ) افتاد و عاجزانه درخواست کرد که کارى کنید آن شعبده باز برگردد، امام هادى (ع ) به او فرمود: (این کار نشدنى است ، آیا تو دشمنان خدا را مى خواهى بر اولیاء خدا مسلط کنى ؟). و دیگر آن شعبده باز دیده نشد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۸/۲۹
مجید روزی

نظرات  (۱)

با تشکر از نویسنده محترم مطلب بسیار زیبایی بود و بسیار به واقعیت نزدیک بود سپاسگزارم

پاسخ:
ممنونم 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی