درکانال کمیل چه گذشت قسمت دهم
🔷موانع
🌹🍃🌹🍃🌹
✨تپه های دوقلو را دور زدیم، رسیدیم به سیم خاردارهای حلقوی، جنس آنها سخت بود با سیم چین تخریب چی بریده نمی شد.
عبور از آنها سخت و نفس گیر بود.
با زحمت تعدادی از آنها را بریدیم و روی دو ردیف آخر آنها برانکارد قرار دادیم.
نیروها به سختی از آنها عبور کردند. بعد از سیم خاردارهای حلقوی، حدود ده متر سیم خاردار فرشی کشیده شده بود.
همه برای این بود که وقت گرفته شود و هوا روشن شود.
تعدادی از بچه ها کوله پشتی و اورکت خود را روی آن پهن کردند، و نیروها با سختی و جراحت پاهایشان از آنها عبور کردند.
🌹🍃🌹🍃🌹
✨پس از سیم خاردارهای فرشی، به یک زمین صاف رسیدیم که خالی از موانع بودند، که به زمین کشتار معروف بود.
وقتی وارد این منطقه شدیم فرصت کوتاهی برای استراحت فراهم شد. جلوی ما یک میدان مین بود.
تخریب چی ها برای باز کردن یک معبر در میدان مین اقدام کردند.
ساکت و آرام نشسته بودیم که یک باره دشمن محل تجمع افرادی را که منتظر باز شدن معبر بودن زیر آتش قرار داد.
برخی رزمندگان ناگریز برای نجات از معرکه به هر سو می دویدند.
در تاریکی شب بعضی ناخواسته وارد میدان مین شده و طعمه مین های بی رحم دشمن شدند.
ما سریع از جا بلند شدیم و از منطقه کشتار گاه بیرون رفتیم.
🌹🍃🌹🍃🌹
✨میدان مین با عمق سیصد متر جلو ما قرار داشت که بچه ها معبر باز کردند.
بعد به جاده ای به نام ذوزنقه رسیدیم.
بعثی ها با استفاده از خاک، شیب جاده ی مرزی را از بین برده بودند تا نیروهای ایرانی موفق به پناه گرفتن پشت آن نشوند!
بچه های گردان نجف هم که آنجا بودند راه را گم کرده بودند.
تعدادشون با بچه های گردان کمیل همراه شدند و بقیه همان جا ماندند. درست بعد از این جاده به کانال اول رسیدیم.
همه ی نیروها از برزگی این کانال تعجب کردند. چگونه باید از این کانال عبور کنیم!؟
#ادامه_دارد ...
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹