سخن زیبا (131)
بسم الله الرحمن الرحیم
به عزیزی گفتم: شب بخیر
در پاسخم گفت: فرجامت نیک... به وجد آمدم از پاسخش.
🔷چه دعایی...! من برای او خیری خواستم به کوتاهی یک شب، و او خیری برای من خواست به بلندای یک سرنوشت...
🔷 گاهی به کسی میگوییم «خوشبخت باشی» و نمیدانیم خوشبختی چیست... یا زمانی که میخواهیم برای کسی دعا کنیم و میگوییم «انشاءالله عاقبت بخیر شوی» و حواسمان نیست عاقبت بخیری چیست!
🔶 حواسمان نیست همیشه چه آرزویی داشتیم. آرزویی که سالهاست برای آمدنش چشم به راهیم و کاری برای آمدنش نکردیم. حواسمان نیست او کسی است که با آمدنش فرجام همه، نیک خواهد شد و غمی در عالم نخواهد ماند.
اگر با او ودر اطاعت او برای رضایت او فکر کردیم کاری کردیم حرفی زدیم دوستی انتخاب کردیم و دشمنی کردیم در حقیقت در رکاب او هستیم
🔷 برای آمدنش، برای رسیدن به آرزوی دیرینه و فرجام نیکمان کاری نکردیم. او زندانیِ گناهان ماست و ما آنقدر غرق در آشفته حالی هایمان هستیم که فراموش کرده ایم باید برای آمدنش مضطر شویم و غوغا کنیم.و محروم ماندیم و مستضعف هستیم
🔶 باید برای خودمان و برای سرنوشتمان کاری کنیم. خیری طلب کنیم. باید بیاید کسی که سالهای نبودنش مانند شبی تاریک و سرد ما را در خواب غفلتمان فرو برده و تا نیاید عاقبت بخیر و نیک فرجام نخواهیم شد.امدن او در زمان نیست در باور و کردار و انتخاب های ماست حجابی که ما با غفلت و گناه بین خودمان با امامن افکنده ایم باعث محرومیت ماست