راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

شهید حسین همدانی (۱۳)

دوشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۵۵ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
 قبل از غروب آفتاب دستور داد همه رزمندگان لشکر ۳۲ انصارالحسین در نقطه‌ای جمع شوند همه در آن منطقه جمع شدیم چند هزار نفر بودیم لشکر انصار برای کمک به یگان هایی که کارشان در عملیات بدر کنار رود خانه دجله گره خورده بود از غرب به جنوب آمده بودیم
 آقای همدانی یک اسلحه کلاش به دست گرفت و رفت 
بالای تویوتا و با بلندگوی  شروع کرد به خواندن سوره والعادیات و گفت امشب شب عاشوراست حرفهای امروز من با همه حرفهای که تا به حال زده‌ام فرق می‌کند همه چیز سر جای خودش جنگ و دفاع همچنان ادامه دارد اسلام و مبارزه وجود دارد و هیچ کس هم ناامید نمی شود ولی من امشب کسی را می طلبم که نخواهد فردا را ببیند قطعاً دیگر برای آنها فردایی نیست تعدادی که امشب هستند و می مانند قطعاً فردا نیستند کسانی که به این یقین رسیده اند و آماده رفتن باشند
 برادران شما آنجا در محاصره اند عراقی‌ها با تانک های خود در حال عبور از روی اجساد آنها هستند و هلهله و شادی می‌کنند باید به کمک بچه های محاصره شده برویم
 دقیقاً داستان شب عاشورای امام حسین علیه السلام تکرار میشد حاج حسین ادامه داد هر کس خواست بیاید در تاریکی شب بیاید کسی هم حق ندارد دیگری را برای نیامدن شماتت کند هر کسی به هر دلیلی آمادگی ندارد مدیون است بیاید کسی باید بیاید که سبکبال باشد چون حتماً شهید می شود و قرار بود در ادامه عملیات بعد تعدادی از نیروهای لشکر ما یک سری عملیات استشهادی انجام دهد وقتی نماز مغرب و عشا را خواندیم صحنه های عجیبی رقم خورد در آن تاریکی هرکس از گوشه‌ای راه افتاده بود و خودش را به آن نقطه معین رسانده بود جمعیت زیادی آمده بودند ولی جمع جمعی خاص بود همه سبک بودیم  همه به دنبال حاج حسین حرکت کردیم اصلا پشت سرمان را نگاه نمی‌کردی شب زیبایی بود

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۸/۱۲
مجید روزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی