پدرموشکی ایران (۷)
بسم الله الرحمن الرحیم
آقای قالیباف تعریف کرد: سال 1363 – 1364 در قرارگاه بودیم که حاج حسن آقا موشکی ساخته بود با برد 50 - 60 کیلومتر و می گفت به ما آدرسی بدهید که آن را بر سر عراقی ها فرود بیاوریم. منظورش این بود که موشک را به وسیله شلیکی درست و دقیق امتحان کنیم و همین طوری در میدان تیر نزنیم؛ حساب شده باشد .همه بچه ها را در جزیره مجنون جمع کردیم و خبر دادیم آن موشک را بیاورند.
بچه های اطلاعات عملیات هم تحقیق کردند و گفتند فلان نقطه، مقر خودروهای عراقی هاست که حدود 30 - 40 کیلومتر جلو تر آن را پیدا کردیم. بعد هم بچه های ما تصمیم گرفتند به آنجا شلیک کنند. عاقبت وقتی یکی دو ساعت تلاش کردند اتفاق غیر منتظره ای افتاد و موشک در خود سکو منفجر شد و سکو و اطرافش به هوا رفت و دو سه تن از بچه ها هم جراحت کمی برداشتند. همان سالها ما هر وقت یاد آقای مقدم می کردیم، یاد آقای قالیباف می افتادیم که می گفت آقای مقدم! نمی خواهد به سمت عراق شلیک کنید! البته به طنز می گفت. می گفت هر وقت اسم آقای مقدم می آید به یاد آن صحنه می افتم.
(راوی: سرهنگ بازنشسته پاسدار مجید حسینی)