راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

حکایت زیبا (۱۲۲)

چهارشنبه, ۳ دی ۱۳۹۹، ۰۱:۱۶ ق.ظ

تقدیم به محبین سیدالشهدا (ع)

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مراجع نجف مقید بود روزهای پنجشنبه که حوزه تعطیل میشد پیاده از خانه اش براه میافتاد و با طی مسیری 13 فرسخی برای زیارت شب جمعه به کربلا مشرف میشد.

 

 بارها از او خواستند با وجود پیری دیگر به این شکل مشرف نشود، یکبار گفت آن زمان که چیزی ندیده بودم، میرفتم، حال که دیده ام نروم؟

 

 پرسیدند: چه دیده ای؟

 

 گفت: یکسال تابستان که هوا بسیار گرم بود طبق عادت همیشه پس از نماز صبح با مقداری غذا، کوزه ای آب و عصایم براه افتادم، پس از طی مسافتی تشنه شدم و خواستم آب بنوشم ولی حیفم آمد و گفتم: آب کم است!

 

 اندکی بعد که آفتاب بالای سرم رسید دیگر تاب نیاورده به سراغ کوزه رفتم که دیدم؛ تمام آبها بخار شده و آبی در کوزه نیست!

 چشمانم سیاهی رفت و افتادم !

 

در همان حال احساس کردم...نسیم خنکی صورتم را مینوازد! چشم باز کرده دیدم؛ در گلستان مصّفایی هستم! افرادی نیز در آنجا بودند. کوزه ی بی آب همچنان در دستم بود، از آنها پرسیدم اینجا کجاست!؟ من سالهاست به این راه میآیم اما تا کنون بین نجف و کربلا این تشکیلات، نهرو باغستان ندیده بودم!  شخصی گفت: حالا آب بخور که تشنه ای..! کوزه ات را هم پرکن که بدردت میخورد..! نوشیدم... بسیار گوارا بود! آن شخص گفت: اینجا برزخ زوار امام حسین (ع) است؛ یعنی کسانی که با او حساب باز میکنند..!

 

 مبهوت شده در فکر بودم که احساس کردم باد داغی به صورتم میخورد..! دیدم وسط همان بیابانم و از اَنها و اَشجار خبری نیست! فقط من توشه و کوزه ام... حالا انصاف دهید، با این چیزها که دیده ام؛ زیارت مولایم را ترک کنم!؟ 

 

کتاب کرامات الحسینیه ص192


 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۰/۰۳
مجید روزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی