راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

سه دقیقه درقیامت قسمت (۱)

شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۲۳ ب.ظ

🌸ضمن عرض سلام و ادب خدمت شما بزرگواران... 🍀 *کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت داستان زندگی یک مدافع و جانباز حرم هست که طی یک عمل جراحی که داشته به مدت سه دقیقه از دنیا می رود و سپس با شوک ایجاد شده در اتاق عمل دوباره به زندگی برمی گردد.* 🔴اما در همین زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی خیلی سخت است... 🔰البته ایشون در ابتدا به شدت در مورد اینکه ماجراش پخش بشه مقاومت کرده اما در نهایت راضی شده که تا حدّی چیزهایی رو تعریف کنه. ♦️و طبق گفته بسیاری از دوستانش بعد از عمل جراحی، اخلاق و رفتار فوق العاده خوبی پیدا کرده است. 🔆 ✍️ در ادامه، بقیه ماجرا را از زبان خود این جانباز عزیز می خوانیم: # *قسمت- اول* ✍️پسری بودم که در مسجد و پای منبرها بزرگ شده بودم. 🍃در خانواده‌ای مذهبی رشد کردم و در پایگاه بسیج یکی از مساجد شهر فعالیت داشتم. ♻️سال‌های آخر دفاع مقدس، شب و روز ما حضور در مسجد بود. 💠 با اصرار و التماس و دعا و ناله به جبهه اعزام شدم. من در یکی از شهرهای کوچک اصفهان زندگی می کردم. دوران جبهه خیلی زود تمام شد و حسرت شهادت بر دل من ماند... 🌷 *اما دست از تلاش و انجام معنویات بر نمی داشتم و می‌دانستم که شهدا قبل از جهاد اصغر در جهاد اکبر موفق بودند.* ♦️ *به همین خاطر در نوجوانی تمام همّت من این بود که گناه نکنم ...وقتی به مسجد می‌رفتم سرم پایین بود که نگاهم با نامحرم برخورد نداشته باشد.* 💠 یک شب با خدا خلوت کردم و خیلی گریه کردم... *در همان حال و هوای ۱۷ سالگی از خدا خواستم تا من، آلوده به این دنیای زشتی‌ها و گناهان نشوم و به حضرت عزرائیل التماس می کردم که جان مرا زودتر بگیرد...* ! ادامه دارد... ♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۵/۲۵
مجید روزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی