برادر احمد (۵)
بنام خدا
چند روز قبل از عملیات فتح المبین به دستور فرمانده تیپ کل نیروهای در سالنی در شمال غربی میدان صبحگاه دوکوهه جمع شدند و فرمانده تیپ برای نیرو های تحت امرش سخنرانی کرد
بنام خدا
چند روز قبل از عملیات فتح المبین به دستور فرمانده تیپ کل نیروهای در سالنی در شمال غربی میدان صبحگاه دوکوهه جمع شدند و فرمانده تیپ برای نیرو های تحت امرش سخنرانی کرد
بسم الله الرحمن الرحیم
امیر سرتیپ دوم خلبان محمد طاعتی خاطراتی از شهید صیاد شیرازی روایت کرد:
* شهید صیاد هویت مسلمان ایرانی خود را در آمریکا هم حفظ کرد
آشنایی من با شهید صیاد شیرازی به قبل از انقلاب برمیگردد؛ ما همرسته بودیم؛ یعنی هر دو در توپخانه بودیم؛ آن زمان من از رسته توپخانه به هوانیروز رفتم اما باهم همکاری داشتیم و همکاری ما در دیدهبان هوایی توپخانه بود.
بسم رب الشهدا
برای من عجیب بود که این یک عزیزی است که این طور شده، چرا باید بیندازیش دور؟ چرا در سردخانه. خیلی فریاد میزدم؛ این خود عزیز ماست. این خود مصطفی ماست، مصطفی چی شد؟ مگر چه چیز عوض شده؟ چرا باید سردخانه باشد؟
بسم الله الرحمن الرحیم
با سپهبد سلیمانی در مکتب مقاومت
• موقع کفن کردن حاج قاسم، کربلا را دیدیم
به آقا عرض کردم: دیشب که خواستیم شهداء را کفن کنیم کربلا را دیدیم،
همه بدن ها اربا اربا بود
بسم الله الرحمن الرحیم
انسانی قانع
ایشان در ورزش کردن تیمی داشتند که همه بودند. در آن از دانشمندانی که با آنها کار می کرد تا راننده اش هم بودند. ایشان از لحاظ مناعت طبع طوری بودند که آن راننده و آدم عادی و دانشمند از نظر جایگاه فرقی نمی کرد. همان رفتاری که با آن دانشمند داشت با آن راننده هم داشت
سم الله الرحمن الرحیم
نابودی پندارهای دشمن بعد از عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس
وقتی انقلاب اسلامىِ عزیز پیروز شد، خیلیها در دنیا تلاش کردند آن را جدی نگیرند و باور نکنند. یک دستگاه سیاسی و یک حکومت، آن وقتی حقیقی و جدی است
بسم الله الرحمن الرحیم
از جمله نقشهها که مع الأسف تأثیر بزرگى در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادى به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهاى استعمارزده از خویش، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طورى که خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق،
*این داستان خارق العاده برای هر معلم و استاد هیات علمی دانشگاه آموزنده است لطفاً بخوانید این داستان واقعیست در یکی از مدارس، معلمی دچار مشکل شد و موقتا برای یک ماه معلم جایگزینی بجای او شروع به تدریس کرد. این معلم جایگزین در یکی از کلاسها سوالی از دانش آموزی کرد که او نتوانست جواب دهد
داستانی عبرت آموز در مورد زندگی یک زارع پیر افریقایی وجود دارد که به موفقیت زیادی دست یافت، ولی یک روز از شنیدن داستان کسانی که به افریقا می روند به هیجان آمد.
بنام خدا
اسفند سال 60 بود در حال اماده شدن برای عملیات فتح المبین بودیم پادگان دوکوهه پر بود از نیروهای بسیجی در غالب تیپهای امام حسین ع و ثار الله ع و ولی عصرعج و محمد رسول الله علیها السلام
یکی از مشکلات ما توی پادگان دوکوهه حمام بود ساختمان کوچکی که درکنار میدان صبحگاه بود در ان حدود 10 تا دوش بود و چند تیپ با نیرو هایشان برای حمام کردن از این دوشها استفاده میکردند در نتیجه خیلی شلوغ بود