بسم الله الرحمن الرحیم
با سپهبد سلیمانی در مکتب مقاومت
ماجرای مجروح شدن سردار قاسم سلیمانی در دوران دفاع مقدس
خاطره
در مرحله اول عملیات آزادسازی خرمشهر دلیرمردان تیپ ثارالله (هنوز لشکر نشده بود) علیرغم پیشروی اولیه موفق به تثبیت موقعیت خود نشدند و ناچار به بازگشت شدند
بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت
مادرم می گفت: من همیشه آماده شنیدن این خبر و دیدن چنین صحنه هایی بودم، همیشه انتظارش را می کشیدم، به خصوص بعد از شهادت شهید حاج احمد کاظمی
بسم الله الرحمن الرحیم
با صیاد در نهضت خاطره گویی(18)
صیاد شیرازی برای برنامه ای پادگان ۲۸ کردستان توی سنندج دعوت بود برنامه به این صورت تنظیم شده بود که ایشان صبح زود با پرواز از تهران حرکت می کند و تا قبل از ظهر وارد پادگان میشود قبل از ظهر داخل پادگان برنامه های اجرا می شود
بسم رب الشهدا
عاشق اسم فاعل است و بر حال و اینده دلالت دارد عاشق بدون معشوقه معنای ندارد عاشق در عشق به گونه ای میشود که عاشق دیده نمیشود همه معشوق میشود عشق اورا به معشوق تبدیل میکند هر چه معشوق نزدیکتر میشوی بیشتر مجذوب او میشوی تا جای که عاشق و معشوق هر دو به قدرت عشق معشوقه میشوند
بسم الله الرحمن الرحیم
صبح ۲۱ خرداد ۱۳۶۲/ ۲۹ شعبان ۱۴۰۳
ما تا همان مسائلی که در اول جنگ گفتیم، تا آن مسائل تحقق پیدا نکند، ما در دفاع خودمان سر جای خودمان ایستادهایم.اگر چنانچه ما از این مسائل غفلت کنیم یا اینکه بعض از منحرفین و منافقین بین مردم بیفتند و بگویند که خوب جنگ، او میگوید جنگ را تمام کنیم، شما هم قبول کنید،
بسم الله الرحمن الرحیم
در انقلاب، بندگان مؤمن خدا که این ایثار و گذشت را کردند، انقلاب پیروز شد. کاری شد که هیچ تحلیلگری پیشبینی نمیکرد که بشود؛ یعنی اقامه حکومت اسلام، حکومت دین؛
با حاج احمد متوسلیان
متأسفانه چهره برادر احمد را خشن ترسیم کردهاند. حاج احمد آنقدر مهربان بود که وقتی برای کوچکترین نیرویش، اتفاقی میافتاد، همه شهر را به دنبالش میگشت. فرمانده و غیر آن، برایش فرقی نداشت.
♥️♥️ 🍁🌾🍁🌾 #کاسه_چه_کنم 🍁🌾 🔆
دوستم میگفت نماز را که تمام کردم تازه متوجه شدم کل نمازم را به فکر بنزین بودهام. فکر میکردم که بخاطر فاصلهگذاری اجتماعی اگر با مترو نروم سر کار چقدر باید پول بنزین بدهم و در طول نماز در حال حساب و کتاب بودم
یه میلیاردری بود که توی خونه اش تمساح نگه می داشت و اون ها رو گذاشته بود توی استخر پشت خونه اش، اون یه دختر خیلی زیبا هم داشت... یه روز یه مهمونی خیلی مجلل گرفت.