اهم فعالیت ها جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری تربیت و آموزش راوی اعزام راوی به کاروان های راهیان نور اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل
«زهری می گوید: در خدمت امام زینالعابدین علیهالسلام بودم که فرزند برومندش محمد باقر وارد شد. امام علیهالسلام مطالبی به او فرمود و در ضمن آن او را به «حُسن خلق» توصیه می فرمود
زمانی بر مردم خواهد آمد که چهره شان چهره انسانی و قلوبشان قلوب شیطانی است. مانند گرگ های بیابانی خون می ریزند، از کارهای بد یکدیگر را نهی نمی کنند. اگر آنها را تبعیت کنی، تو را به تردید می اندازند.
ابو راجح از شیعیان مخلص شهر حله (یکى از شهرهاى عراق که در نزدیک نجف اشرف واقع شده ) و سرپرست یکى از حمامهاى عمومى حله بود، از این رو بسیارى از مردم او را مى شناختند.
اسلام که آخرین و کاملترین ادیان آسمانی است به مسألهی مهدی موعود اهمیت خاصی قائل است و بیشتر از ادیان و مذاهب دیگر آن را تبیین و تشریح کرده است و آیاتی که در قرآن شریف آمده و به این موضوع تفسیر شده زیاد است که از آن جمله آیه 105 از سوره انبیاء و آیه 9 از سوره صف و آیه 55 از سوره نور و آیه 54 از سوره مائده میباشد.(1) علاوه بر آیات
کهیعص . . . امروز را نه در این ٥ حرف ، که در حرف آخرش باید جستجو کرد ، در "صبر"ى که امیرالمؤمنین(ع) سفارش کرده زینب(س) را ، در خبر از مصیبتى عظیم ، که عظیم تر از آن در آسمان ها و زمین نیست ، و زینب نقطه ى پرگار است در این واقعه . . . از همان لحظه اى که تنش لرزید با شنیدن یک جمله :
اَعوذُ بِالله مِنَ الْکَـرْبِ وَ الْبَـلا . . .
داغ تمام خانواده را دیده ، اما همواره حضرت شاه(ع) بوده براى تسکین دردهایش ، ولى این مرتبه فرق دارد ، سخت است ، براى همین مدام زمزمه میکند : کاروانى از شقایق ، هر زمان آید به یادم من که در یک نیمه روزى ، هستى ام از دست دادم من خداى عشق و صبرم، با سرشک دیده ابرم . . . آرى آرى . . . خداوندگار عشق و صبر بود زینب(س) ، و سینه اش را تاب این غم نبود ، یک سال و اندى پس از آن مصیبت زنده بود ، آن هم با غم حسین(ع) ، و با ام بى بنین مدام از کربلا میگفت ، از اصغر؛ از سه شعبه ، از حرمله ، از اکبر؛ از اِرباً اِربا ، از قاسم؛ از اَحلىٰ مِن عسل ، از حسین؛ از بِسمِ الله و بِالله و عَلى مِلَــةِ رَسولِ الله، از قتلگاه، از وَ الشِمرُ جالِسٌ عَلى صَدرِه ، از حضرت ماه؛ از اَخا اَدرک اَخاک ، از بوى چادر سوخته ، از گوشواره هاى به غارت رفته ، از غسل زهراى سه ساله ، از طعم سیلى ، از بازار برده فروشان ، از بزم شراب، از طشت طلا ، از اسیرى . . .
قاری و معلم قرآن بود، در نهایت ادب ساعتها دوزانو در محضر قرآن مینشست، سال آخر دبیرستان درس را رها کرد و راهی جبههها شد، برای نجات یک دوست اقدام کرد اما خودش به شهادت رسید و پیکرش هم بازنگشت، خواهرش درخواب رجعت این پیکر به آسمان را دیده بود اما خانواده هنوز چشم انتظار بازگشت هستند.
جامعه قرآنی در پانزدهمین دیدار با خانواده شهدا در سال 94، خدمت خانواده شهید محمد رسولی رسیدند