چشمانمان را زیبا کنیم(79)
بسم الله الرحمن الرحیم
چشمانمان را زیبا کنیم
66_فکر می کردم بدنش مقاوم است که در آن هوای گرم اصلا آب نمی خورد. بعد از اذان وقتی دیدیم چه طوری آب می خورد، فهمیدیم چه قدر تشنه بوده .
67_برای نماز که می ایستاد ، شانه هایش را باز می کرد و سینه ش را می داد جلو. یک بار به ش گفتم « چرا سر نماز این طورمی کنی؟ » گفت « وقتی نماز می خوانی مقابل ارشد ترین ذات ایستاده ای. پس باید خبردار بایستی و سینه ت صاف باشد.»با خودم می خندیدم که دکتر فکر می کند خدا هم تیمسار است.