قسمت هشتم آزمون الهی
بسم الله الرحمن الرحیم
دو سه ماهی از شروع جنگ می‌گذشت قبل از آن هم اوضاع کردستان خیلی شلوغ و آشفته بود و با شروع جنگ این وضع بدتر از قبل شد ضد انقلاب افتاده بود به جان مردم مظلوم و بی پناه کرد هر روز از آنجا خبرهای بدی می رسید حتی می گفتند آنها از شدت کینه‌ای که دارند پاسدارها را جلوی عروسی ها شان سر می برند روی این حساب ترس عجیبی در دل خیلی ها افتاده بود
🍀﷽🍀 #قسمت8
پیاده شدم و ماشین را دور زدم با فاصله کنارش ایستادم و خیلی جدی گفتم: –خانم مم...ببخشید من اسمتون رو نمی دونم. همانطور که از حرکت من تعجب کرده بود، به چشم هایم نگاه کرد و آروم گفت: – رحمانی هستم. ــ خانم رحمانی لطفا تعارف رو بزارید کنار. می خواستم بگویم شما هم مثل خواهرم، ولی به جایش گفتم:
بسم الله الرحمن الرحیم
کمی عقب بایستید و دخالت نکنید
اگر کودکتان هنگام راه رفتن زمین خورد یا اگر دیدید که دو کودک بر سر اسباب بازی با هم درگیر شده اند سریعاً دخالت نکنید. کودکان برای رشد جسمی و ذهنی نیاز به فرصت و فضا دارند به ویژه در شرایطی که دچار مشکل می شوند.
بسم الله الرحمن الرحیم
ارواح_مؤمنان
روزى امیرالمؤمنین على علیه السـلام از کوفه حرکت کرد و به نجف آمـد و از آن هـم گـذشت. به وادی السلام که رسیدند، قنبر گفت یا امیرالمومنین اجازه مى دهى عبایم را زیر شما پهن کنم؟
* (قسمت نوزدهم) ✍️به جوانی که پشت میز بود، گفتم: *دستم خالی است، نمی‌شود کاری کنی که من برگردم؟* ♦️ نمی‌شود از مادرمان حضرت زهرا (علیها السلام) بخواهی مرا شفاعت کنند، شاید اجازه دهند تا برگردم و حق الناس را جبران کنم یا کارهای خطای گذشته را اصلاح کنم... ⭕ *جوابش منفی بود.* 🟢اصرار کردم... 🔆
بسم الله الرحمن الرحیم
حاج همت دوماه قبل از آغاز تهاجم ارتش عراق طی گفتگویی با خبرنگار مجله پیام انقلاب در تیر ماه ۵۹ گفته بود کلید حل مشکلات کلی کردستان در دست آقای بنی صدر است همانطور که پاسداران با آقای بنی صدر پیشنهاد کرده‌اند دولت باید قاطعانه به پاکسازی ادامه دهد
بسم الله الرحمن الرحیم
معنای زندگی
مرتضی دل‌بسته بود، ناله‌های شبانه‌اش دردی جانکاه در دل داشت، که با هق‌هق گریه می‌آمیخت.
سید بارها و بارها بر ایمان از شهادت گفت: از رفتن به سوی نور، پرواز کردن، بی‌دل شدن، سجده‌گاه خویش را با خون، سرخ نمودن، و راهی بی‌پایان تا اوج هستی انسان گشودن.
بسم الله الرحمن الرحیم
در یکی از روزهای سال ۶۶ که گفته شد قرار است بین پیرمردها و جوان ترین افراد اردوگاه مسابقه فوتبال برگزار شود اعضای تیم فوتبال جوانان را من و چند نفر دیگر که از بقیه جوان تر بودیم تشکیل دادیم در تیم مقابل نیز پیرترین افراد اردوگاه بودند اعضایتیم ما همه زیر ۲۳ سال بودند
مردم [در جریان سیل] واقعاً کمک کردند و ما این را تجربه کردیم؛ حالا هم آقایان اشاره کردید که مردم واقعاً آماده‌اند، واقعاً شور و شوق کمک‌رسانی در مردم وجود دارد؛
