جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۷۳۹ مطلب با موضوع «خاطرات وسبک زندگی شهداء» ثبت شده است

   

، قرآن را آماده کردم که از زیر آن عبور کند، نگاه پدرش از او برداشته نمیشد، به پدر گفت: بابا ۲۳ سال است که مرا می بینی، سیر نشده ای؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۰ ، ۱۶:۰۵
مجید روزی

 

 

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست.

از شما عاشقان شهادت می‌خواهم که راه این شهیدان به خون خفته را ادامه دهید. هیچ گاه از پشتیبانی امام سرد نشوید. همیشه سخن ولی‌فقیه را به گوش جان بشنوید و به کار ببندید.
چون هرکس روزی به سوی خدا باز خواهد گشت، همیشه به یاد مرگ باشید، تا کبر و غرور و دیگر گناهان شما را فرا نگیرد.

 نمازهایتان را فراموش نکنید و برای سلامتی اماممان همیشه دعا کنید و در انتظار ظهور مهدی (عج) باشید.

#شهدای_دانش_آموز

jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۰ ، ۱۴:۱۳
مجید روزی

 

 زمانی‌که مسئول مالیِ سپاه مراغه بود، چشمش خورد به اتاقی که خُرده نان و نان ‌های خشک رو می‌ریختند اونجا. دستور داد دیگه برای سپاه نان تازه نگیرند. همینطور هم شد. همه‌ی بچه‌ها، و حتی خودِ آقا مسعود از همون خُـرده نان‌ها استفاده کردند. مسعود معتقد بود که بیت‌المال نباید هدر برود…

#سردار_شهید_مسعود_کفیل_افشار
یاد شهدا با صلوات

jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۰ ، ۱۴:۰۶
مجید روزی

 

بعد از 5روز تشنگی با تنی مجروح در حالیکه پای چپم قطع بود به اسارت در آمدم.

به شهرک نظامی رسیدم چقدر برایم آشنا بود شب قبل از عملیات شهید جمشید کلانتری به نقل از شهید حسین املاکی از این شهرک صحبت کرده بود. چقدر تانک!! چقدر تسلیحات!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۰۰ ، ۲۳:۲۰
مجید روزی

دلتنگ_شهدام دلم #تنگ شده …برای #شهدابرای #کاوه  برای #همت برای #دیالمه برای #کاظمی برای #برونسی
برای #باکری برای ……#دروغ می گویم اصلا فقط دلم برای #خودم تنگ شده…تمام نداشته هایم را؛
مےبینم در آنهایی‌که داشتند؛ شجاعت #مصطفوی غیرت #علوی بصیرت #فاطمی اخلاص، پشتکار، صفا، محبت…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۰۰ ، ۲۲:۵۹
مجید روزی

یادمه با آقا #کمیل رفته بودیم نمایشگاه #شهید_کاظمی

نمایشگاه خیلی جامع و کاملی بود، صحنه های #جنگ و #انقلاب با دقت فراوان طراحی شده بود و خیلی زیبا بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۰۰ ، ۲۰:۱۹
مجید روزی

 

حمید به این چیزها خیلی حساس بود.
به من می‌گفت: فاطمه! این چیه که زن‌ها می‌پوشند؟
می‌گفتم: مقنعه را می‌گویی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۰۰ ، ۱۹:۳۲
مجید روزی

 

ایام محـرّم که می‌شد، سید منصـور تمام دارایی خود‌ش رو می‌داد به تکیه‌ی محل، و خرجِ مراسم عزاداری حضرت سیـدالشهدا علیه‌السلام می‌کرد. وقتی هم بهش اعتـراض کردم، گفت: بـرای امـام حسیـن علیه‌السلام، دادنِ سـر و جان هم کم است، چه رسد به پول …

#شهید_منصور_جوادیون_اصفهانی
یاد شهدا با صلوات

jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۰۰ ، ۱۹:۲۴
مجید روزی

  

ادب نوکری جانشین لشکر5نصر سردارشهید محمدفرومندی

jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۰ ، ۲۲:۵۵
مجید روزی

 

رزمنده‌ای که با کارش ، اسیر عراقی را شگفت‌زده کرد…

تیربارچیِ ما بسیجیِ جوانی بود که فقط سه مـاه آموزش دیده بود. اسیرِ عراقی با دست او را نشان می‌داد و با حرص می‌گفت: هفت سـال است در ارتش عراق تیربارچی هستم، اما جلویِ شجاعتِ این جوان کم آوردم…

#شهید_بسیجی
یاد شهدا با صلوات

jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۰ ، ۲۱:۱۴
مجید روزی