جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۷۳۹ مطلب با موضوع «خاطرات وسبک زندگی شهداء» ثبت شده است

زندگینامه شهید گمنام حجت الاسلام ردانی پور

يكشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۸، ۰۲:۰۱ ب.ظ

شهید-حجت-الاسلام-مصطفی-ردانی-پور

در سال ۱۳۳۷  در یکی از خانه‌های قدیمی منطقه‌ی مستضعف‌نشین (پشت مسجد امام) درشهر« اصفهان» متولد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۰۱
مجید روزی

کسی این روستا را می‌شناسد؟

يكشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۸، ۰۱:۴۹ ب.ظ
2-713.jpg

در گوشه‌ای از شهرستان دالاهو در استان کرمانشاه روستایی هست که شاید کمتر کسی تاکنون اسم آن را شنیده باشد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۴۹
مجید روزی

بلایی که «عباس دوران» بر سر صدام آورد

يكشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۸، ۰۱:۴۴ ب.ظ
1436597628941_4654654746575670.jpg

در تشریح علل تصمیم برگزاری «کنفرانس غیرمتعهدها»، عراق بارها اعلام کرده بود که بغداد کاملاً امن است و حتی «پرنده‌ای» جرأت ندارد در آسمان بغداد پرواز کند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۴۴
مجید روزی

همه باید به احترام این بچه بایستیم

يكشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۸، ۰۱:۴۰ ب.ظ




هوالعزیز 💐

همه باید به احترام این بچه بایستیم !

ببینید عرفان رو در بالاترین سطح خودش تجربه کرده !

کدوم دانشجو این‌ قدر عرفان داره؟؟

شهود ! و شهادت !

شهید والامقام مهرداد عزیزالهی از اصفهان 💐💐

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۴۰
مجید روزی

پنجره زیباست اگر بگذارند ، چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند

من از اظهار نظر های دلم فهمیدم ، عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند 

اینجا علقمه علمدار خمینی حاج حسین خرازیه . اینجا همون جاست که دست حسین خرازی

فرمانده پیروز لشکر 14 از تنش جدا شد ، اینجا همون جاییه که سر نازنین حاج ابراهیم همت 

سردار خیبر از تنش جدا شد ؛ اینجا همون جاییه که حاج مهدی باکری وقتی شب عملیات رد

می شد دید ، جنازه برادرش حمید باکری افتاده و به روی خودش نیوررد ...

هرچی فریاد زدند آقا مهدی جنازه حمید رو برگردون گوش نکرد آخر در مقابل اصرار فرمانده

از پشت بیسیم جواب داد آخه اینا که اینجا افتادن همشون حمید باکری ان 

کدومشونو برگردونم ؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۴۹
مجید روزی

ای کاش از ما نپرسند !

يكشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۳۰ ب.ظ

ای کاش از ما نپرسند !

از این سؤال سخت شرم دارم ؛ از اینکه اینقدر رفاه زده ام از صدای خواب 

آلوده ام شرم دارم اصلاً مگر صدای خواب آلوده من به گوش کسی خواهد

رسید ؟ ! و میدانم اگر امروز با جماعت شهدا مواجه شوم همان کلام

نورانی امیر المؤمنین  (ع) را خواهم شنید که در نهج البلاغه فرمودند :

سوگند ، اگر ما هم مثل شما راحت طلب بودیم عمود دین برپا

نمی شد درخت اسلام خوش شاخ و برگ و خوش قد و قامت

نمی شد به خدا قسم از این به بعد خود خواهید خورد و ....

می دانم که اگر با شهدا مواجه شویم آنان خواهند گفت اگر 

ما هم مثل شما پای ارزش های انقلاب کوتاه می آمدیم امروز

نهال انقلاب ثمر نمی داد و اینگونه پرورش نمی یافت ...

شهدا ، شرمنده ایم ..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۳۰
مجید روزی

ویژه نامه ما اهل اینجا نیستیم

شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۱۹ ب.ظ

ویژه نامه ما اهل اینجا نیستیم

اسمش محسن بود پنج تا دوست دختر داشت ، ششمیش هم تو راه بود تا اینکه یه شب

همراه با دوست دختراش به یه پارتی دعوت شده بودن محسن اخلاقی که داشت این بود

که رو حرف دوست دختراش حرف نمی زد و هرچی به او میدادن یا می گفتن شطرنجی

گوش می داد ( بدبخت ندیده بود )  تا اینکه اون شب تو پارتی دوست دختراش به محسن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۱۹
مجید روزی

عطری که تمثیل اهل دنیا شد

شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۵۴ ب.ظ

عطری که تمثیل اهل دنیا شد

زمان جنگ شب هایی که توی سنگرا روضه بود بچه ها برق نداشتند تا سنگر رو روشن

کنن برا همین از فانوس استفاده می کردن یه شب که توی سنگر روضه بود برا اینکه حالت

معنوی توی بچه ها ایجاد بشه فانوس ها رو کم کردند و سنگر رو تاریک تا هرکی با خدای 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۸ ، ۲۲:۵۴
مجید روزی

با چشمهایم کلنجار میروم.

شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۳۲ ب.ظ

با چشمهایم کلنجار میروم...........شهدا شرمنده ایم

شهید...

چشمانت را ببنند.....

مبادا پیش مادرم زهرا(ص) حرفی بزنی....


خیلی با چشم هایم کلنجار می روم اما راضی نمی شوند.

دوست دارند باز هم کام بگیرند از این خیابان های رنگارنگ.
قطره ی اشکی برسان خدای من
بلکه فروکش کند شعله های نگاهم

خوشا چهره اى که خداوند به آن می‏نگرد در حالى که از ترس خدا بر گناهى که کرده میگرید و جز او کسى از آن گناهش آگاه نیست
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۳۲
مجید روزی

شعر: بال‌های شکسته می‌دانند

شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۲۸ ب.ظ

شعر: بال‌های شکسته می‌دانند...


ذوق و شوق نینوا کرده دلم
چون هوای جبهه ها کرده دلم
بود سنگربهترین ماوای من
آه جبهه کو برادرهای من
ما ثواب جنگ را لایق شدیم
ما طواف جبهه را لایق شدیم
طیب الله 8 سال عاشق شدیم
در تمام سالهای عشق و جنگ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۲۸
مجید روزی