جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۴۱۱ مطلب با موضوع «درس های بزرگان حکایت هاوداستان ها» ثبت شده است

خدایا
خوشم میاد که حتی نمرود هم حسابمون نکردی که لازم بشه به جناب پشه زحمت بدیم
کارمون از این چیزا گذشته
حالمون بدتر از این حرفاست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۹ ، ۰۲:۰۰
مجید روزی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۹ ، ۰۱:۵۶
مجید روزی

 

♨️ ✅ امیرکبیر روزی متوجه شد که اسرار و اطلاعات جلسات خانه اش به سفارت خانه‌های بیگانه خبر داده می شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۹ ، ۰۰:۵۸
مجید روزی

 

( این نامه هم اکنون در موزه گلستان نگهداری میشود)

این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است

که در زمان ناصرالدین شاه ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود
و بسیار بسیار آدم فقیری بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۹ ، ۰۳:۱۱
مجید روزی

🌟 #زنگ_تفکر 🌟

خانواده ای چادر نشین در بیابان زندگی میکردند. روزی روباهی، خروسشان را خورد و آنها محزون شدند. پس از چند روز، سگ آنها مُرد، باز آنها ناراحت شدند. طولی نکشید که گرگی الاغ آنها را هم درید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۹ ، ۰۲:۵۲
مجید روزی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۰۰
مجید روزی

 

🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺✍مجیدروزی

بزرگی‌ات همین بس که نمرود هم حسابمان نکردی که قاتلمان پشه‌ای باشد، 
ویروسی بسمان بود ما مگر غیر از تسلیم و رضا چاره‌ای هم داریم...
این شبها بوی الکل دست‌هایمان وقت قنوت فرشته‌هایت را اذیت نمی‌کند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۲۸
مجید روزی

🌻 

 

🔅 امام ابن سیرین وارد یکی از مساجد شد.

🌹 می گوید جوانی یافتم که عمرش به ده سال نمی رسید ،ایستاده نماز میخواند و از شدت خشوعش گویی که شاخه درختی است..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۲۳
مجید روزی

 

تابه حال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟
عزرائیل جواب داد:
یک بارخندیدم،
یک بارگریه کردم
 ویک بارترسیدم.

"خنده ام" زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۲۰
مجید روزی


جوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت.مردی زیرک از ندیمان پادشاه که دلباختگی او را دید و جوانی ساده و خوش قلبش یافت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۹ ، ۰۴:۰۹
مجید روزی