بسم الله الرحمن الرحیم
بخشی از دلنوشته
محمدرضا باقری، جوان
17 ساله دبیرستان نیکان؛نوجوان عاشق ولایت و اسلام عزیز در رابطه با شهادت بزر گمرد ارتشاسلام چه زیبا قلم روی کاغذ نهاد و از کنه وجود خود چنین نگاشته است:
سلام امیر! چرا میگویم امیر؟
بسم الله الرحمن الرحیم
بخشی از دلنوشته
محمدرضا باقری، جوان
17 ساله دبیرستان نیکان؛نوجوان عاشق ولایت و اسلام عزیز در رابطه با شهادت بزر گمرد ارتشاسلام چه زیبا قلم روی کاغذ نهاد و از کنه وجود خود چنین نگاشته است:
سلام امیر! چرا میگویم امیر؟
بسم الرحمن الرحیم
با وجود آن که در ابتدای ورود به منطقه ی کردستان مسئولیت خاصـی بـه عهده نداشتم ولی پس از انجام اولین عملیات در این منطقه تحت عنوان شیندرا تا عملیات پاکسازی محوربانه - سردشت مسئولیتهای مختلفی به صورت موقت به من سپرده شده که عمدتاً به عنوان جلودار ستونها در پاکسازی محورها انجام وظیفه میکردم تا اینکه مسئولیت فرماندهی قرارگاه غرب کشور به من واگـذار گردید
. این قرارگاه تمامی استانهـای کردسـتان، کرمانشـاه و بخشـی از اسـتان
سرکوب سلحشورانه منافقین توسط هوانیروز
منافقین کوردل با شکست سهمگین و مفتضحانه در عملیات مرصاد کینه و بغضی عمیق از شهید صیاد شیرازی بر دل گرفتند و سرانجام در سپیدهدم ۲۱ فروردین سال ۱۳۷۸ وی را به شهادت رساندند.
کد خبر: ۴۰۶۸۷۳
تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۲:۲۲ - 24July 2020
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، یکی از عملیات مهمی که در اواخر هشت سال دفاع مقدس توسط رزمندگان اسلام در زمانی کوتاه طرحریزی و انجام شد، عملیات مرصاد است که اجرای آن به مثابه تیر خلاصی بر رویاهای سردار معدوم قادسیه و آغازی بر پایان حیات ننگین و سرشار از خیانت سازمان مجاهدین (منافقین) خلق بود. این نوشتار در تلاش است تا در چهلمین سالگرد دفاع مقدس به معرفی مختصر این عملیات بپردازد.
بنام خدای مهربان
صیاد عبدی بود که با عبادت شهرت نیافت با بندگی عزت یافت
بسم الله الرحمن الرحیم
دلخوشی ها باعث دلگرمی ها میشود وقتی خلوت با محبوب دلگرم کننده باشد گرما و سرما معنای خودش را از دست میدهد
بسم الله الرحمن الرحیم
دلخوشی ها باعث دلگرمی ها میشود وقتی خلوت با محبوب دلگرم کننده باشد گرما و سرما معنای خودش را از دست میدهد
بسم الله الرحمن الرحیم
از روز شهادتشان بگویید.
هر روز صبح تا جلوی در می رفتم و بدرقه اش می کردم و راهش می انداختم. آن روز صبح سرگرم کاری بودم. علی آمده بود و من را صدا کرده بود که: «حاج خانم، من دارم می روم»، ولی من نشنیده بودم. سرم گرم کار خودم بود که دیدم صدایی آمد، نه خیلی بلند. فکر کردم باز هم بچه ها توی کوچه ترقه انداخته اند. محل نگذاشتم
📢🎤استاد داوداحمدپور
بسم الله الرحمن الرحیم
اهل نماز باشی با نماز شهرت پیدا کنی منجی تو نماز تو میشود
صیاد و نماز
یک دقیقه و هفت ثانیه
بسم الله الرحمن الرحیم
از دقت و توجه شهید نسبت به رعایت حریم بیت المال برایمان بگویید.
عمده هم و غمش این بود که نه تنها اموال بیت المال ابطال و هدم نگردد، بلکه در مسیر غیر ضروری نیز مصرف نشود. اگر دوستی کادویی برایش هدیه می آورد
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از دوستان ایشان از مشکلات دوران اجاره نشینی شما می گفت. مگر به شما خانه سازمانی نداده بودند؟
از همان اول که با هم ازدواج کردیم، نرفتیم توی خانه های سازمانی. توی خانه های سازمانی همه جور آدمی می آمد و می رفت. علی خانه اجاره می کرد. می گفت: « من حاضرم کرایه بدهم، ولی شما راحت باشید. »