، آخرین روز ماه مبارک رمضان بود عباس با یک چای، سحری خورد
چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۸، ۱۲:۱۳ ق.ظ
صبح روز سی ام تیر ماه ، آخرین روز ماه مبارک رمضان بود عباس با یک چای، سحری خورد و در ساعت5:30 دقیقه مأموریت بزرگ با حفظ کلیه تاکتیک‌های حفاظتی را آغاز کرد.
. تحصیلات ابتدایی را در دبستان صدرا و متوسطه را نیز با نمرات بالا در دبیرستان سلطانی پشت سر گذاشت و موفق به اخذ دیپلم شد.
در سال 1348 در دانشکده ی افسری خلبانی نیروی هوایی پذیرفته شد و به سبب لیاقت و شایستگی کم نظیری که در زمان دانشجویی از خود نشان دادبه آمریکا اعزام شد و در آن جا نیز به عنوان یکی از بهترین خلبان در بین همه ی دانشجویانی که از کشورهای مختلف دنیا برای گذارن دروه خلبانی آمده بودند شناخته شد .
پس از این موفقیت از پدر و مادر ایشان نیز دعوت شد که با هزینه ی دولت آمریکا به دیدار فرزند بروند ولی عباس مخالفت کرد و گفت آمریکایی ها از ایران تصور غلطی دارند و این ها از فرهنگ و سنت ملت ایران اطلاعی ندارند من احتمال می دهم که پدر و مادرم در آن جا تحقیر شوند و من این اجازه را نمی دهم که هیچ قدرتی در دنیا بخواهد به پدر و مادرم توهین کند . پس از پایان تحصیلات در آمریکا به وطن بازگشت. و به آموزش خلبانی پرداخت و سایرین را از رفتن به آمریکا و هزینه های سنگین بی نیاز کرد .
خصوصیات اخلاقی:
از کودکی دارای روحی بزرگ و ایده های والائی بود مهربانی و بخشندگی زیادی داشت . هرچه داشت میان دوستانش تقسیم می کرد.
برادر شهید از ارادت وی به حضرت عباس می گوید: در زمان کودکی پدرم روزانه مقدار کمی پول توجیبی حدود 5 ریال به ما می داد . یک روز عباس با پول تو جیبی اش یک متر پارچه سبز خرید و روی پارچه با خط خودش نوشت " یا ابوالفضل العباس " این پرچم را بر داشت و با عشق و علاقه در هئیت محله سردزک راه افتاد و عزداری کرد .
شهید دوران در سال های بیش از انقلاب نیز مانند دیگر خلبانان نیروی هوایی از رژیم شاهنشاهی تنفر داشت و همه تلاشش را برای پیروزی انقلاب اسلامی انجام می داد تا این که به همراه سلحشوران نیروهی هوایی به مردم پیوست . محمد ابراهیم دوران پدر شهید در این زمینه می گوید : عباس به پیروزی و سرعت در تحقق انقلاب علاقه عجیبی داشت و همیشه می گفت : پیروزی انقلاب باعث از بین رفتن پلیدی ها ، زشتی ها، ذلت ها ، روز گویی ها ، و نا جوانمرادی ها خواهد شد ...
وی یک شب پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ازدواج کرد. که ثمره این ازدواج یک پسر می باشد .
با آغاز جنگ تحمیلی ، با سایر خلبانان شایسته و نیروی هوایی وارد عرصه نبرد در آسمان علیه دشمن متجاوز شد.
پس از شکست نیروهای عراقی در عملیات ثامن الائمه جایگاه سیاسی دشمن در جهان متزلزل شد. عملیات رمضان درحال شکل‌گیری و انجام بود، در همین زمان نیز(تیر ماه 61) قرار بود کنفرانس سران غیر متعهدها در بغداد برگزار شود و صدام حسین رئیس اجلاس باشد.
در حالی که در همان روزها هنوز نیروهای عراقی بخشهایی از خاک کشورمان را در اشغال خود داشتند، سیاست جمهوری اسلامی،همانا بر هم زدن وبی اثرنمودن آن اجلاس بود. ایران در اولین گام، اجلاس را تحریم نمود و سعی در بر هم زدن امنیت کلی بغداد داشت. نا امن نمودن آسمان بغداد با بمباران مناطق حساس همچون پالایشگاه "الدوره" به نحوی که خبرگزاری های جهانی را به خود جلب کند و ناتوانی دولت عراق در تأمین آسمان بغداد را نشان دهد.
با توجه به اهمیت فوق العاده موضوع، 6 تن از برجسته‌ترین خلبانان رشید نیروی هوایی انتخاب شدند و سه فروند هواپیمای فانتوم برای ماموریت در نظر گرفته شد که دو فروند از آنها نقش اصلی اجرای ماموریت را بر عهده داشتند و هواپیمای سوم برای ادامه عملیات در صورت بروز هرگونه اشکال پیش بینی شد.
صبح روز سی ام تیر ماه ، آخرین روز ماه مبارک رمضان بود عباس با یک چای، سحری خورد و در ساعت5:30 دقیقه مأموریت بزرگ با حفظ کلیه تاکتیک‌های حفاظتی را آغاز کرد.
فانتوم شماره 1 (جنگنده سرهنگ دوران) و منصور کاظمیان رهبری گروه پرواز را بر عهده داشت و مطابق با طرح کلی حرکت از شرق بغداد به جنوب شرق آن شهر پیش بینی شده بود و سپس "پالایشگاه الدوره". عبور از دیوار پرچم آتش اطراف بغداد با تدبیر خلبانان رشید ایرانی به سهولت انجام شد و کلیه مواضع مطابق با برنامه بمباران شد، اما فانتوم رهبر گروه ، مورد اصابت موشک قرار گرفت و به شدت در حال حریق بود.
شهید دوران به سرعت دستگیره صندلی پران هم رزم خود- امیر آزاده سر تیپ کاظمیان- را کشید تا از آتش نجات یابد و خود متهورانه، به عملیات استشهادی مبادرت نمود. او فانتومِ در حال انفجار خود را به ساختمان خبرگزارن در بغداد کوبید و تمام نقشه‌های شیطانی صدام حسین تکریتی را بر آب نمود و خود به فیض شهادت رسید.
واینچنین هرگز کنفرانسی که تهدید کننده ایران باشد و تقویت کننده حزب بعث عراق برگزار و در تاریخ ثبت شد.
پس از این موفقیت از پدر و مادر ایشان نیز دعوت شد که با هزینه ی دولت آمریکا به دیدار فرزند بروند ولی عباس مخالفت کرد و گفت آمریکایی ها از ایران تصور غلطی دارند و این ها از فرهنگ و سنت ملت ایران اطلاعی ندارند من احتمال می دهم که پدر و مادرم در آن جا تحقیر شوند و من این اجازه را نمی دهم که هیچ قدرتی در دنیا بخواهد به پدر و مادرم توهین کند . پس از پایان تحصیلات در آمریکا به وطن بازگشت. و به آموزش خلبانی پرداخت و سایرین را از رفتن به آمریکا و هزینه های سنگین بی نیاز کرد .
خصوصیات اخلاقی:
از کودکی دارای روحی بزرگ و ایده های والائی بود مهربانی و بخشندگی زیادی داشت . هرچه داشت میان دوستانش تقسیم می کرد.
برادر شهید از ارادت وی به حضرت عباس می گوید: در زمان کودکی پدرم روزانه مقدار کمی پول توجیبی حدود 5 ریال به ما می داد . یک روز عباس با پول تو جیبی اش یک متر پارچه سبز خرید و روی پارچه با خط خودش نوشت " یا ابوالفضل العباس " این پرچم را بر داشت و با عشق و علاقه در هئیت محله سردزک راه افتاد و عزداری کرد .
شهید دوران در سال های بیش از انقلاب نیز مانند دیگر خلبانان نیروی هوایی از رژیم شاهنشاهی تنفر داشت و همه تلاشش را برای پیروزی انقلاب اسلامی انجام می داد تا این که به همراه سلحشوران نیروهی هوایی به مردم پیوست . محمد ابراهیم دوران پدر شهید در این زمینه می گوید : عباس به پیروزی و سرعت در تحقق انقلاب علاقه عجیبی داشت و همیشه می گفت : پیروزی انقلاب باعث از بین رفتن پلیدی ها ، زشتی ها، ذلت ها ، روز گویی ها ، و نا جوانمرادی ها خواهد شد ...
وی یک شب پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ازدواج کرد. که ثمره این ازدواج یک پسر می باشد .
با آغاز جنگ تحمیلی ، با سایر خلبانان شایسته و نیروی هوایی وارد عرصه نبرد در آسمان علیه دشمن متجاوز شد.
پس از شکست نیروهای عراقی در عملیات ثامن الائمه جایگاه سیاسی دشمن در جهان متزلزل شد. عملیات رمضان درحال شکل‌گیری و انجام بود، در همین زمان نیز(تیر ماه 61) قرار بود کنفرانس سران غیر متعهدها در بغداد برگزار شود و صدام حسین رئیس اجلاس باشد.
در حالی که در همان روزها هنوز نیروهای عراقی بخشهایی از خاک کشورمان را در اشغال خود داشتند، سیاست جمهوری اسلامی،همانا بر هم زدن وبی اثرنمودن آن اجلاس بود. ایران در اولین گام، اجلاس را تحریم نمود و سعی در بر هم زدن امنیت کلی بغداد داشت. نا امن نمودن آسمان بغداد با بمباران مناطق حساس همچون پالایشگاه "الدوره" به نحوی که خبرگزاری های جهانی را به خود جلب کند و ناتوانی دولت عراق در تأمین آسمان بغداد را نشان دهد.
با توجه به اهمیت فوق العاده موضوع، 6 تن از برجسته‌ترین خلبانان رشید نیروی هوایی انتخاب شدند و سه فروند هواپیمای فانتوم برای ماموریت در نظر گرفته شد که دو فروند از آنها نقش اصلی اجرای ماموریت را بر عهده داشتند و هواپیمای سوم برای ادامه عملیات در صورت بروز هرگونه اشکال پیش بینی شد.
صبح روز سی ام تیر ماه ، آخرین روز ماه مبارک رمضان بود عباس با یک چای، سحری خورد و در ساعت5:30 دقیقه مأموریت بزرگ با حفظ کلیه تاکتیک‌های حفاظتی را آغاز کرد.
فانتوم شماره 1 (جنگنده سرهنگ دوران) و منصور کاظمیان رهبری گروه پرواز را بر عهده داشت و مطابق با طرح کلی حرکت از شرق بغداد به جنوب شرق آن شهر پیش بینی شده بود و سپس "پالایشگاه الدوره". عبور از دیوار پرچم آتش اطراف بغداد با تدبیر خلبانان رشید ایرانی به سهولت انجام شد و کلیه مواضع مطابق با برنامه بمباران شد، اما فانتوم رهبر گروه ، مورد اصابت موشک قرار گرفت و به شدت در حال حریق بود.
شهید دوران به سرعت دستگیره صندلی پران هم رزم خود- امیر آزاده سر تیپ کاظمیان- را کشید تا از آتش نجات یابد و خود متهورانه، به عملیات استشهادی مبادرت نمود. او فانتومِ در حال انفجار خود را به ساختمان خبرگزارن در بغداد کوبید و تمام نقشه‌های شیطانی صدام حسین تکریتی را بر آب نمود و خود به فیض شهادت رسید.
واینچنین هرگز کنفرانسی که تهدید کننده ایران باشد و تقویت کننده حزب بعث عراق برگزار و در تاریخ ثبت شد.
