امام خامنه ای (۶۰)
بسم الله الرحمن الرحیم
با امام حاضر
به همراه چند تن از طلبههای آذربایجانی، تعطیلات تابستانی را در مشهد بگذرانیم. در مشهد به لطف آیتالله سید یونس اردبیلی در مدرسه خیرات خان ساکن شدیم. آن موقع پدر آیتالله خامنهای، آیتالله سید جواد خامنهای در مسجد بالای سر حضرت رضا علیهالسلام که از یک طرف به حرم متصل بود و از یک طرف به مسجد شاه، نماز میخواندند. من از آن موقع پدر آیتالله خامنهای یعنی آیتالله سید جواد خامنهای را میشناختم.
اما اولین بار نام آیتالله سید علی خامنهای را زمانی شنیدم که صدام دستور اخراج ایرانیها از عراق را صادر کرد و من به ناچار به ایران برگشتم و در قم ساکن شدم. در قم اطلاع پیدا کردم که جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم تأسیس شده و نام «سید علی خامنهای» را در بین نخستین اعضای جامعهی مدرسین دیدم. این نخستین باری بود که نام ایشان را میشنیدم.
اولین مواجههی من با آیتالله خامنهای به سال ۱۳۶۰ برمیگردد که امام بنده را به نمایندگی خود در آذربایجان و امامت جمعهی تبریز منصوب کردند. آن موقع، شورای سیاستگذاری ائمهی جمعه تشکیل نشده بود و امورات مربوط به امامان جمعهی شهرستانها در جلسات پنج نفرهای رسیدگی میشد که اعضای آن امامان جمعهی تهران، قم، تبریز، اصفهان و یزد بودند. بنابراین جلسات مستمر ماهانهای داشتیم که با حضور آیتالله خامنهای امام جمعهی تهران، آیتالله مشکینی امام جمعهی قم، آیتالله طاهری امام جمعهی اصفهان، آیتالله خاتمی امام جمعهی یزد و بنده که امام جمعهی تبریز بودم تشکیل میشد. این جلسات در ساختمان ریاست جمهوری تشکیل میشد.
همزمان با این ایام، جریانات مربوط به بنی صدر پیش آمد و او از ریاست جمهوری عزل شد. ما در جامعهی مدرسین در نخستین انتخابات ریاست جمهوری پس از گفتوگو با کاندیداها به این نتیجه رسیدیم که بنیصدر و افکارش با آرمانهای انقلاب اسلامی زاویه دارد و به این جمعبندی رسیدیم که بنی صدر، گزینهی مطلوب نیست؛ به همین دلیل در انتخابات دورهی نخست ریاست جمهوری از دکتر حبیبی حمایت کردیم.
پس از عزل بنیصدر، انتخابات دومین دورهی ریاست جمهوری نیز برگزار شد که مرحوم شهید رجایی انتخاب شد، اما به دلیل شهادت ایشان در انفجار ساختمان ریاست جمهوری، دولت دوم چند ماه بیشتر بر سر کار نبود و باید دوباره انتخابات برگزار میشد. در جامعهی مدرسین به فکر معرفی کاندیدای اصلح بودیم؛ امام رحمهالله نظرشان بر این بود که روحانیها مناصب اجرایی نداشته باشند، اما پس از قضیهی بنیصدر و پس از چندین جلسه گفتوگو، امام رحمهالله راضی شدند که از بین روحانیها هم کاندیدا معرفی شود. جمعبندی ما این بود که آقای خامنهای کاندیدا شوند؛ خود ایشان قبول نمیکردند؛ سرانجام پس از گفتوگوهای بسیار آیتالله خامنهای کاندیدا شدند و رأی بسیار خوبی هم آوردند و رئیس جمهور شدند.