جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

امام خمینی (ره)خورشید انقلاب (۴۱)

شنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۰۶ ق.ظ

 

بسم الله الرحمن الرحیم

بعضی از پزشکان که از ایران به نجف می آمدند و به امام ارادت داشتند و ایشان را می شناختند، به ما می گفتند «برای تقویت امام، غذای مقوی تهیه کنید»؛ ولی امام قبول نمی کردند.

در نجف بنا شد قبایی برای امام تهیه شود، به یک خیاط آشنا اطلاع داده شد و او چند نمونه پارچه داشت. پارچه ها را به نزد امام آوردند تا یکی را انتخاب کنند. امام از جهت جنس و کیفیت، خیلی مراعات می کردند و جنس خوب و گران نمی گرفتند. از این جهت که مواظب بودند وجوه کمتری مصرف شود.[13]

یکی از کارکنان دفتر امام در نجف می گوید: چند روز در سال که امام به کربلا مشرّف می شدند، من گاهی با ایشان کار داشتم، و چون وضع بیرونی کربلا طوری بود که من نمی توانستم داخل شوم؛ گاهی مطالبم را روی کاغذی می نوشتم و می دادم. یک بار که روی کاغذ مطلبی را نوشتم و دادم، امام که به بیرونی تشریف آوردند تا به حرم برویم، در بین راه فرمودند: آقا شیخ! چرا احتیاط نمی کنی؟ گفتم: «مگر چه اتفاقی افتاده؟» فرمودند: چرا برای یک مطلب چند خطی، اینهمه کاغذ اسراف می کنید؟ این را می توانید در یک کاغذ کوچک یا باطله بنویسید.[14]

 عدم تبعیض

حاج آقا مصطفی، فرزند امام، هفته به هفته خدمت امام می آمد و مخارج هفته اش را می گرفت. امام به هیچ وجه به او پول اضافی نمی دادند. روزی یکی از دوستان آقا مصطفی به ایشان می گوید: شنیده ام شما از آقایان دیگر هم شهریه می گیرید. این کار چه ضرورتی دارد؟ مگر شما نیازی دارید؟ ایشان با تبسمی گفتند: پدرم فقط مخارج  متوسط زندگی مرا می پردازد، مثل مخارج غذا و اجارۀ خانه؛ امّا من به کتاب هم نیاز دارم و برای خرید آن پولی ندارم؛ برای همین مجبورم که شهریه مراجع دیگر را نیز بپذیرم.[15]

وقتی آقا مصطفی خواست به مکه برود، با پول خانه اش که در قم فروخته بود و پولی که از خانمش گرفته بود به مکه رفت. امام به اعضای خانوادۀ خود استفاده از تلفن به منظور تماس در محدودۀ نجف را اجازه می دادند؛ ولی تماس شخصی با کربلا یا جای دیگر را تحریم کرده بودند. حتی به احمدآقا فرموده بودند: تو حق نداری به تهران یا جای دیگر تلفن بکنی.[16]

 پرهیز از رفاه

هوای نجف بسیار گرم بود و در بعضی مواقع درجه حرارت از پنجاه درجه بالاتر می رفت و انسان را کلافه می کرد. روزی عده ای از شاگردان و دوستان امام، پیش ایشان رفتند و گفتند: «آقا! این گرما شدید است. شما هم مسن هستید (امام در آن زمان تقریباً 65 تا 70 ساله بودند) همه مردم شبها به کوفه[17] می روند، آنجا هوایش بهتر است، شما هم به آنجا بروید. ایشان در جواب گفتند: من چطور برای هوای خوب به کوفه بروم، در صورتی که برادران من در ایران، در زندان به سر می برند؟[18]

یک روز جنازه ای را از ایران آورده بودند. از دوستان امام بود و ایشان می خواستند به تشییع جنازه بروند. جنازه دیر رسید و گرما طاقتفرسا بود. برای اینکه امام زیاد در گرما معطل نشوند، کارکنان دفتر احتیاط کردند و ماشین دربستی گرفتند، یک دینار دادند. چند روز بعد که صورت حسابها را خدمت امام ارائه کردند، ایشان اشکال گرفتند و آنها گفتند: «آقا، به لحاظ اینکه گرما برای شما خوب نبود». امام فرمودند: من هم مثل دیگران، مگر من با دیگران چه فرقی دارم؟[19]

افرادی که در نجف در دفتر امام کار می کردند، تنها بودند و از امکانات مالی و دیگر امکانات حوزۀ نجف بی بهره بودند. امام برای تأمین معاش و زندگی آنان در حد معمولی مثل زندگی خود یا فرزندشان رسیدگی می کردند و اجازه نمی دادند که آنان در ناتوانی یا تنگدستی محض به سر ببرند و همچنین صلاح نمی دانستند که آنان زندگی مرفه داشته باشند

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۵/۱۸
مجید روزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی