امام خمینی (ره)خورشید انقلاب (۶۴)سیره امام
بسم الله الرحمن الرحیم
سیره امام
59ـ امام همیشه مقید بودند که نمازها را به جماعت به جا آورند و شبها در جماعت فیضیه شرکت می کردند. یکی از روزها که برای نماز تشریف آورده بودند، چون وقت نماز نرسیده بود به یکی از حجرات جلوس فرمودند. یکی از طلاب در حالی که چراغ اتاق را روشن گذاشته بود، از اتاق بیرون آمد تا در خدمت امام باشد. امام فرمودند: چرا برق را روشن گذاشتید؟! یکی از آقایان گفت: می گویند در روشنی اسراف نیست! امام پاسخ دادند: بیخود می گویند.
60ـ در سال 58 بعد از تشریف آوردن حضرت امام(س) به ایران بر اثر کثرتجمعیت زیارت کننده بالای بام تشریف می بردند که جواب احساسات مردم را بدهند. یکبار هنگامی که خواستند پایین بیایند، چشمشان افتاد به اتاق دفتر که یکی از لامپ ها در روز روشن بود. فوراً به وسیلۀ یک نفر پیغام فرستادند که یک چراغ در حیاط روشن است، خاموشش کنید. مانند این قضیه را بنده چندین بار از امام دیده ام. تا آخر عمر شریفشان در اتاقی که زندگی می کردند، چنانچه فراموش می شد که چراغ را خاموش نمایند، از حیاط برمی گشتند و چراغ را خاموش می کردند.
61ـ حسینیۀ جماران، با اینکه به شخص ایشان زیاد ارتباط نداشت و هر نوع تغییر در آن در نهایت به نام امام حسین(ع) تمام می شد، امام نگذاشتند که تغییری به منظور تجمل و زیبایی در آنجا ایجاد شود. حتی آقای امام جمارانی خواست آنجا را سفیدکاری کند، امام فرمودند: اگر می خواهید من اینجا بمانم، تزئینات نکنید. یک وقت امام متوجه شدند که می خواهند کاشی کاری کنند، عصبانی شدند، فرمودند: من از اینجا می روم. به خاطراین موضوع حسینیه تا به آخر، به همین صورت باقی ماند.