امام خمینی (ره)خورشید انقلاب (۷۱)
بسم الله الرحمن الرحیم
سیره امام
حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمدباقر حجتی
85ـ یک بار که خداوند رحمان به این بنده توفیق عنایت فرمود که به دست بوسی امام تشرف حاصل کنم آن جناب در سرمای سوزان در رواق کوچک خانه خود روی یک صندلی کهنه نشسته بودند و سرمای آزاردهنده جماران دست و صورت ایشان را تقریباً از سرخی به کبودی متمایل ساخته بود. علت را جویا شدم که چرا وسیله گرم کننده ای در این سرمای سخت و فضای باز نزد امام گذاشته نمی شود. پاسخ شنیدم که ایشان می خواهند با مردم همدرد باشند و به نمونه ای از این مواسات اشاره کردند. وقتی که لباس امام را به بیت برای شستشو داده بودند و شسته نشده بود پاسخ دادند که هنوز نوبت دریافت پودر رختشویی برای بیت نرسیده است و پس از رسیدن شسته می شود.
خانم مرضیه حدیده چی (دباغ)
86ـ در پاریس در بیرونی منزل امام غذای بسیار ساده ای که غالباً تخم مرغ و سیب زمینی بود، به افراد داده می شد. اینقدر این برنامه غذایی ساده و تکراری بود که خبرنگارهای خارجی از ما می پرسیدند مگر تخم مرغ سمبل چه چیزی برای شما ایرانی هاست که اینقدر از آن مصرف می کنید!
87ـ از آنجا که امام خود ساده می زیستند، اطرافیان ایشان نیز در زندگی خود رعایت سادگی را می کردند. برای مثال غذای آنها در نوفل لوشاتو نان و پنیر و گوجه فرنگی و تخم مرغ و گاهی اوقات هم اشکنه بود.
88ـ بارها می دیدم که اگر ایشان آب می خوردند باقیماندۀ آب لیوان را خالی نمی کردند، بلکه کاغذی روی آن می گذاشتند تا بعداً از آن استفاده کنند. برای امام ماندن و گرم شدن آب مسئله ای نبود.
89ـ من بارهاناظر وضو گرفتن امام بوده ام و دیده ام که ایشان در فاصلۀ به جا آوردن اعمال وضو، شیرآب را می بندند و در موقع لزوم دوباره باز می کنند تا مبادا آب اضافی از شیر خارج شود.
90ـ روزی من در نوفل لوشاتو به علت ارزانی در حدود 2کیلو پرتقال خریدم. فکر کردم که هوا خنک است و برای سه الی چهار روز پرتقال خواهیم داشت. امام با دیدن پرتقالها فرمودند: این همه پرتقال برای چیست؟ من هم برای اینکه کار خودم را توجیه کرده باشم، عرض کردم پرتقال ارزان بود، برای چند روز اینقدر خریدم، ایشان فرمودند: شما مرتکب دو گناه شدید؛ یک گناه اینکه ما نیاز به این همه پرتقال نداشتیم و دیگر اینکه شاید امروز در نوفل لوشاتو کسانی باشند، که تا به حال به علت گران بودن پرتقال، نتوانسته اند آن را تهیه کنند و شاید با ارزان شدن آن، میتوانستند مقداری از آن را تهیه کنند، در حالی که این مقدار پرتقال را برای سه یا چهار روز آن هم به جهت ارزان بودن آن خریده اید. ببرید مقداری از آن را پس بدهید. گفتم: پس دادن آنها ممکن نیست. ایشان فرمودند: باید راهی پیدا کرد. عرض کردم چه کارمیتوانیم بکنیم؟ ایشان فرمودند: پرتقالها را پوست بکنید وبه افرادی بدهید که تا حالا پرتقال نخورده اند. شاید از این طریق خداوند از سرگناه شما بگذرد