جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

امام خمینی (ره)خورشید انقلاب (۷۸)شهادت پدر

پنجشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۴۶ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 شهادت پدر
ایستادگی "سید مصطفی" در برابر خانهای کوچک و بزرگ خمین، عرصه را بر آنان تنگ کوهستانهای میان خمین و اراک پیچید و به دنبال آن، مردی سرفراز، بر خاک افتاد.
 مزدوران خانها، بیخبر و ناجوانمردانه، وی را هدف قرار دادند و او را به شهادت رساندند
.
وقتی خبر شهادت آن سید مبارز را همه شنیدند، "روح الله" بیش از ۵ ماه نداشت.

 خبر شهادت پدر امام، در شهرهای اطراف پیچید و همهء مظلومان و بیپناهان را ناراحت کرد. علمای شهرها، بیکار ننشستند و از حاکم اراک خواستند تا هر چه زودتر، قاتل یا قاتلان او را دستگیر کند. حاکم اراک نیز، حکم بازداشت قاتل یا قاتلان را صادر کرد و بلافاصله مأمورانی را برای دستگیری او به منطقه فرستاد. مأموران حاکم، پس از مدتی تعقیب و گریز، قاتل را در قلعهای قدیمی به دام انداختند. او تسلیم نمیشد؛ ولی بعد از چند ساعت تیراندازی، سرانجام، مأموران او را دستگیر کردند و به تهران فرستادند.

 مجازات قاتل
علما و برخی افراد دیگر که "سید مصطفی" را میشناختند، خواستار مجازات قاتل شدند و در این راه، تمام تلاش خود را به کار بستند؛ چند نفر از خانوادۀ شهید هم به تهران آمده بودند تا مجازات قاتل را از قاضی بخواهند. در مقابل حامیان قاتل و اربابان میکوشیدند تا او به اعدام محکوم نشود. سرانجام، تلاشهای بسیار هواداران و خانوادۀ آن شهید، ثمر داد و حکم قاتل صادر شد. او را در مقابل مجلس شورای ملی در میدان بهارستان بر دار آویختند.
سید روح الله" بزرگ و بزرگتر شد، بدون خاطرهای از پدر، تنها چیزی که وجود او را گرم میکرد، آوازۀ بزرگیها و شجاعتهای پدرش از زبان اطرافیان بود. او تعریفهای دیگران را میشنید و سیمای مهربان، صدای گرم و نگاه نوازشگر پدر را در ذهن خویش مجسم میکرد

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۲۷
مجید روزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی