جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

امام خمینی (ره) دقیق تراز ساعت

سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۰۵ ب.ظ

*** بسم الله الرحمن الرحیم امام خمینی2 سید محمد باقر ابطحی؛ دقیق تر از ساعت، مهربان تر از پدر‌ ما مشهد مشرف بودیم عصرها دم غروب آفتاب امام به حرم مشرف می شدند. روبروی حرم زیارت جامعه را تمام می خواندند و بعد دو رکعت نماز به جا می آوردند و بر می گشتند. سر ساعت می رفتند و می آمدند. حتی اگر ساعت کوک می شد به این دقیقی نبود.... ما مشهد مشرف بودیم عصرها دم غروب آفتاب امام به حرم مشرف می شدند. روبروی حرم زیارت جامعه را تمام می خواندند و بعد دو رکعت نماز به جا می آوردند و بر می گشتند. سر ساعت می رفتند و می آمدند. حتی اگر ساعت کوک می شد به این دقیقی نبود. بنده ۱۳ الی ۱۴ سال در خدمت حضرت امام (س) بودم گاهی فقه و گاهی اصول و فلسفه را از خدمتشان بهره برده ام. از خصوصیاتی که در درس داشتم این بود که هیچ وقت بدون پیش مطالعه سر کلاس درس نمی رفتم. لذا هیچوقت پس مطالعه برای فقه یا اصول یا فلسفه نداشتم. تمام دوران فلسفه که ۷/۵ یا ۸ سال طول کشید و پیش آقای طباطبائی اسفار و شفا را می گذراندم مستشکل هم بودم. آن روزی که عقیده ام بود خودم را مستغنی می دانستم، آقای طباطبایی قبل از اینکه می خواستند شفائی بگویند به من گفتند شما نیازی ندارید. یک بار برای بنده مسئله ای از نظر علمی پیشامد کرده بود. امام آن وقت مکاسب محرمه می گفتند و درس در مورد ساختن و نگهداری مجسمه بود. عصر روز پنجشنبه حرکت کردم. وقتی رسیدیم سر کوچه آقای زاهدی به امام برخورد کردم. تا چشمشان به من افتاد تبسم ملیحی کردند و گفتند اینجا کجا؟ گفتم آقا می خواستم بیایم خدمت شما. برگشتند منزل، وارد منزل شدیم هیچ تشریفاتی هم نبود و فقط من بودم و ایشان و کتاب هایشان. در راه در مورد مسائل متفرقه صحبت کرده بودیم. من چند روزی بود عملاً در درس اشکال نمی کردم، منزل که رسیدیم آن اشکال را پرسیدم. آقا عینک زدند و نوشته هایشان را منظم کردند و مطالعه کردند و فرمودند چرا آن وقت که ما در این فصل بودیم اشکالتان را مطرح نکردید. یعنی چرا اول هفته این اشکال را نکردید که زودتر فکری بر آن بکنیم. از طرف دیگر استادی که شاگرد را مثل پدر دریافت کند، مهر و عاطفه پدری را در خودش به جوش بیاورد تا این طلبه در تمسک به امام زمان(عج) و توجه به پروردگار عالم بگوید این بزرگان ما هستند که ما را زیر بال و پر خودشان گرفتند. حوزه ای را خبر دادند و پیدا شد و انتظار نداشته باشیم که صد در صد بدون عیب باشد نه امام ادعا کرده و نه مسئولین دیگر. با این بشر که نمی شود جامعه بدون عیب ساخت. یکی پول می خواهد، یکی زن و دیگری جاه و مقام می خواهد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۳/۱۳
مجید روزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی