امام زمان (عج) (۷۴)
بسم الله الرحمن الرحیم
بعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْیا الدَّنِیَّةِ، وَ زُخْرُفِها وَ زِبْرِجِها، فَشَرَطُوا لَکَ ذلِکَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفاءَ بِهِ؛
خداوندا تو با اولیائت شرط کردی که جذب دنیا و زر و زیور آن نشوند و در مقابل همه تلخیها و آزمایشها مقاومت کنند؛ آن بزرگواران این شرط را پذیرفتند و تو دانستی که آنان به آن شرط وفادارند و انواع الطاف ویژه را بر آنان سرازیر کردی.
آری، اگر فروشنده از خریدار سند و ضامن بخواهد و او نیز سند و ضامن را بیاورد و فروشنده به آن سند و ضامن اطمینان کند اجناس خود را در اختیار او میگذارد.
هر انسانی برای بی وفاییهای خود به خداوند نمونههایی سراغ دارد که در وقت امواج دریا خدا را صدا میزند؛ امّا تا کشتی به ساحل رسید، خدا را فراموش میکند.
انسان با خدا شرط میکند که اگر اموالی نصیبم شود، از آن به فقرا هم میدهم؛ امّا همین که ثروتمند شد، خدا را فراموش میکند: «فلما اتاهم من فضله بخلوا به».
خداوند کریم نیز بارها از بی وفایی مردم به تعهدات و شرطها سخن گفته و از آن گلایه کرده است.
در این بیان امام حسین (ع) هم در آن روز که بر دوش پیامبر نشسته بود، راضی بود و هم روزی که در کربلا زیر سم اسب رفت و به شهادت رسید شعار خدایا من راضی هستم را سر داد.
برخی آیات قرآن به تأثیر زمینهها در گزینش الهی اشاره دارند، از جمله در آیه بیست و چهار سوره سجده میفرماید:
«وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُون؛ و چون بردباری پیشه کردند و به آیات ما یقین داشتند، از میان آنها پیشوایانی قرار دادیم که مردم را به فرمان ما هدایت میکردند».
آری، در قرآن کریم شایسته سالاری ملاک انتخاب رسولان و برگزیدگان الهی است که: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ؛خدا بهتر میداند که رسالتش را کجا و نزد چه کسی قرار دهد».
امیر المؤمنین (ع) فرمود:
"خدا مرا پیشوای خلقش قرار داد و بر من واجب ساخت که درباره خودم و خوراکم و نوشیدنیم و پوشاکم مانند مردم ضعیف و مستمند بر خود تنگ گیرم تا فقیر از فقر من پیروی کند و ثروتمند به وسیله ثروتش سرکشی و طغیان ننماید.
رسول خدا (ص) به حضرت علی (ع)فرمود: "ای علی!همانا خدا تو را به زینتی مفتخر کرد که هیچ بنده دیگری را به زینتی محبوبتر از آن نزد خدا مزین ننمود و آن زینت با زهد در دنیا است.
دلیل دیگر شایستگی اولیای الهی اخطار خدا به آنها در قرآن کریم است. با کمال قرب و عشقی که انبیا به خدا داشتند، گاه و بی گاه هشدارهای قاطعی به آنها داده میشد که اگر لحظه ای از مدار توحید و فرمان خدا خارج شوند، به سخت ترین بلاها دچار میگردند، برای نمونه به چند آیه توجه کنید:
«لئن اشرکتَ لیحبطنّ عملک؛ اگر به خدای خود شرک آوری تمام اعمالت نابود میشود».
آیه دیگر:
«ولو تقوّل علینا بعضی الاقاویل لاخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین؛ اگر پیامبر حرفهایی را به ما نسبت بدهد (که ما نگفته ایم)، با قدرت تمام او را میگیریم (و مقامش را سلب میکنیم) و رگ قلب و حیات او را میزنیم».
همان طور که هرکس کلید خانه اش را به کسی میدهد که دزدی نکند، خانه را کثیف نکند و کلید را به هیچ کس دیگری نسپارد. بازاریها به کسی وام میدهند که سابقه دارد و میدانند که چک او برنمی گردد و اعتبار دارد.
قرآن کریم معیارهایی را برای گزینش افراد اعلام میکند، از جمله:
۱. ایمان:
«أَفَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ؛آیا مومن با فاسق یکسان است؟
۲. سابقه:
«وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ. أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ؛ کسانی که در ایمان و عمل سابقه بیشتری دارند، مقرّب ترند».
۳. هجرت:
«و الَّذِین آمَنُوا وَ لَمْ یُهاجِرُوا ما لَکُمْ مِنْ وَلایَتِهِمْ مِنْ شَیْ ءٍ؛امّا کسانی که ایمان آورده، ولی هجرت نکردند، حقّ هیچ گونه دوستی و حمایت از آنان را ندارید.
۴. توان جسمی و علمی:
وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ؛ و توان علمی و جسمی او را افزون نموده است.
۵. اصالت خانوادگی:
«ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ؛پدرت مرد بدی نبود».
مردم به مریم گفتند: تو پدر و مادر پاکی داشتی، این بچه از کجا آمد؟
۶. جهاد و مبارزه:
«فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً؛خداوند مجاهدین را بر غیر مجاهدین با پاداش عظیم برتری داده است».