امام زمان (عج)(۷۵)
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا بقیه الله
و بَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِکَ خَلِیلًا، وَ سَأَلَکَ لِسانَ صِدْقٍ فِی الآخرِینَ، فَأَجَبْتَهُ، وَ جَعَلْتَ ذلِکَ عَلِیّاً؛
و بعضی را برای خود دوست صمیمی گرفتی، و از تو درخواست نام نیک، در میان آیندگان کرد، و تو درخواست او را اجابت نمودی، و نامش را بلند آوازه کردی
این جملات یادآور یکی دیگر از انبیای والامرتبه یعنی حضرت ابراهیم است که نکات قرآنی زیر درباره آنهاست:
۱. حضرت ابراهیم علیه السلام به وسیله ی چند آزمایش به درجاتی رسید؛ اولین درجه، عبدالله بود یعنی بنده خدا؛ در آزمایش بعدی، نبی الله؛ در آزمایش بعدی، رسول الله؛ و در آزمایش آخر خلیل الله شد.
و همین که همه آزمایشات را با قبولی کامل پشت سر گذاشت، با جمله «انّی جاعلک للّناس اماما» رهبر همه مردم در طول تاریخ شد.
۲. جمله «وَ سَأَلَکَ لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ فَأَجَبْتَهُ، وَ جَعَلْتَ ذَلِکَ عَلِیّاً» نیز به قسمت دیگری از زندگی حضرت ابراهیم علیه السلام اشاره میکند که در قرآن به آن پرداخته شده است. وقتی وی از پروردگار متعال درخواست میکند که:
«رَبِّ هَبْ لی حُکْماً وَ أَلْحِقْنی بِالصَّالِحین وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ؛ پروردگارا! به من حکمت و دانش مرحمت فرما و مرا به صالحان ملحق کن! و در میان آیندگان نام نیکی برای من قرار بده».
خدای متعال در پاسخ میفرماید:
«وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا؛ و از رحمت خویش به آنها عطا کردیم و برای آنان (در میان مردم) نام بلند و نیکو قرار دادیم».
حضرت ابراهیم خلیل الله حکمت و دانش را در حالتی میخواهد که در زمره صالحین باشد یعنی ظریفیت حکیم بودن و دانشمند بودن را داشته باشم او میداند نامی ماندگار است که در بندگی خدا نام اور شده
۳. مقاماتی که به حضرت ابراهیم علیه السلام داده شد به دلیل کوششها و زحمتهایی بود که وی در انجام رسالت خویش متحمل شد. سیمای حضرت ابراهیم علیه السلام در قرآن کریم را میتوان در قالب مطالب زیر نشان داد:
ابراهیم علیه السلام از ستاره و ماه و خورشید دل برید و به خدا رسید: «لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ... وَجَّهْتُ وَجْهِیَ... ».
عموی منحرف خود را رها کرد و خودش پدر همه ی مردم شد: «مِلَّةَ أَبِیکُمْ».
عمو با او قهر و به او بی مهری کرد: «وَ اهْجُرْنِی مَلِیًّا» امّا خدا به او مهربانی نمود: «إِنَّهُ کانَ بِی حَفِیًّا» کلمه حفی به معنای مهربانی است.
بخاطر خدا عمو را رها کرد عمو هم با اوقهر کرد و مورد بی مهری عمو قرار گرفت بر این حالت صبر کرد مهر خدا جذب کرد
برای خدا از بت پرستان کناره گیری کرد: «أَعْتَزِلُکُمْ» شهره آفاق شد: «جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ».
از بتها که روی گردان شدی به خدا روی اوردی نامت تاریخی میشود
از خانه بتها فرار کرد، سازنده خانه توحید شد: «إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ».
کسی که بتخانه را نپسندید و از ان گریزان شد مامور ساخت خانه خدا شد خانه ای که میلیارها مسلمان روزی 5 مرتبه به سمت ان ایستاده نماز میخوانند و سجده میکنند
جانش را در راه خدا تسلیم کرد، آتش بر او گلستان شد: «یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً».
به جرم خداپرستی او را مستحق اتش دانستند اتشی برافروختند که خودشان نمیتوانستند نزدیک شمند با منجنیقل او را به سمت اتش پرتاب کردند اما اتش به گلستان تبدیل شد
فرزند خود را برای ذبح آماده کرد: «وَ تَلَّهُ لِلْجَبِینِ»،جان به سلامت برد و سنّت قربانی در جایگاهش واجب شد.
خدا دستور داد باید اسماعیل قربانی شود او اطاعت کرد تلاش کرد اسماعیل را راضی کرد همه چیز اماده قربانی شدن اسماعیل شده بود ولی کاردی که طبیعتش برندگی بود کار نکرد قوچی برای قربانی شدن امد سنتی تاریخی برای عموم مسلمانان بنا نهاد
تا اواخر عمر هیچ فرزندی نداشت، ولی راضی بود؛ در پایان عمر، نبوّت در دودمانش قرار گرفت.
در خلوت ترین مکانها کعبه را ساخت، پرجاذبه ترین مناطق زمین شد.
در بیابان، تنهای تنها فریاد زد؛ از تمام زمین، لبّیک گو رسید: «أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ. »
کودک تشنه ی خود را رها کرد، آب زمزم برای همیشه جاری شد.
در برابر تهدید عموی بت پرستش سلام کرد: «قالَ سَلامٌ عَلَیْکَ» خداوند بر او سلام فرستاد: «سَلامٌ عَلی إِبْراهِیمَ».
یک نفر بود، امروز همه مکتبهای آسمانی، خود را ابراهیمی میدانند.
همه با او دشمنی کردند، خدا او را خلیل خود دانست: «وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلًا».