اژدهای سرخ تحریم
اژدهای سرخِ تحریم! 📝سیمرغ فجر؛ از زایش تا خاکستر شدن بهمن سال 61 بود و هنوز چندسالی از فجر انقلاب نگذشته بود. انقلاب برای بسط و گفتمانسازی فکری نیاز به تولید داشت. از طرفی اشتغال کشور به دفاع و جنگ نباید موجب تاخیر در تطهیر عرصه هنری کشور از لجنزار دوران پهلوی میشد. انقلاب فرهنگی در دانشگاهها آغاز شده بود.
اما دانشگاه تنها بخشی از پروسه اصلاح، تولید و نشر فرهنگ بود و باید انقلاب فرهنگی در سایر حوزههای نیز خیلی سریع و عمیق اجرا میشد. جشنواره بین المللی فیلم تهران که با حمایت دفتر فرح پهلوی و ماشین تولید ابتذال فرهنگی بود، با شروع انقلاب تعطیل شده بود و باید جایگزینی مناسب برای آن خلق میشد، جایگزینی برای ترویج و انتقال پیام انقلاب. در همان بهمن سال 61 اولین دوره جشنواره فیلم فجر با دبیری "حسین وخشوری" افتتاح شد تا ظرفیتی باشد برای نمایش و حمایت فیلمهایی تراز متاثر از گفتمان انقلاب 57. نگاهها انقلاب به اینجشنواره رسیدن به نقطهای بود که در آتی بتواند جایگزینی برای سینمای غیرمتعهد باشد. سیمرغهای تازه متولد جشنواره شروع به رشد کردند و نگاه انقلاب امیدوارانه به سیر رشد آنها بود. اواخر دهه هفتاد بود که سیمرغهای جشنواره به سن بلوغ رسیده بودند و صدای دورگهشان را به رخ میکشید. بگذریم، عدهای از سیمرغهای متولد جشنواره انقلاب، کمکم صدای دورگهسان کلفت شد برای ایستادن در برابر گفتمان انقلاب و حتی دین! سیمرغ تازه به بلوغ رسیده بهقدری رها شده بود که مهمترین کارویژه فکری خود را تولیداتی در تعارض با فلسفه زایش خود میدانستند. سیمرغهای ما به جای نماد فرهنگ و هنر ایرانی، نماد ابتذال غرب را به تن میکردند. فرش قرمز جشنوواره تبدیل به استیج فشن شو شده بود. پردهی نقرهای سینما تابلوی تعارض و عناد با دین و میز نشستهای جشنواره، تریبون ایفای نقش اپوزیسیون شده بود. سیمرغ ما شکلش تغییر کرده بود، سوختن او دیگر شبیه منطق الطیر عطار نبود. او به جای سوختن، سوزاندن را هدف قرار داده بود. سیمرغ دانه انقلاب را خورده بود و شکل اژدها گرفته بود و قصد ریشههای انقلاب کرده بود. سیمرغ مسخ شده به شکل اژدها در آمده بود و در نزدیکی چلهی حیاتش، آتش به زادگاه خود میکشید. سیمرغ انقلاب رفته رفته تبدیل به اژدهایی شد که هم مهمان سفارت روباه پیر میشد و هم به کفتاران با دود آتش خود علامت میداد برای افتادن به پیکره انقلاب. اما غافل از آنکه اژدها در همان آتش خود خواهد سوخت و تلاش او، تلاشی است برای سرعت بخشیدن به غایتی چون خاکستر شدن و زایش سیمرغی جوان از بقایای خاکسترش. 🔰با ربط: سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی: اوج تکامل این روشنفکران و هنرمندان آن است که آن جایزه کذایی (اسکار) را ببرند. جایزه منتسب به آن مخترع صلحطلب دینامیت (!) . غرب ممکن است منت گذارند و جوایز را به جهان سومیها هم اعطا کنند، اما شرط نخستین آن وابستگی به تفکرغربی است. آنها جدایی هنر و تعهد را تبلیغ میکنند، اما جوایز خویش را به کسانی میبخشند که خود را نسبت به غرب و هنر و تفکر و سیاست آن متعهد بدانند. #من_بادیگارد_نیستم #تحریم_سینمای_سکولار
تبریک میگم بابت وب مفید و جذابتان واقعا از مطالبتون لذت بردم
تبریک میگم بابت وب مفید و جذابتان واقعا از مطالبتون لذت بردم