راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

با شهدای انجمن حجتیه بیشتر آشنا شوید

دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۰۹ ق.ظ
حجتیه
ارتباط شهید عبدالحمید دیالمه و شهید حبیب‌الله روستایی با انجمن حجتیه

نشریه حوزوی «خط» که توسط جمعی از طلاب قمی به سردبیری مهدی همازاده اداره می‌شود، در شماره پنجم (خرداد۹۱) پرونده‌ای راه به اندیشه‌ها و عملکرد انجمن حجتیه اختصاص داد. یادداشتی که در ادامه می‌خوانید به قلم «رضا اکبری آهنگر» نوشته شده است

. انجمن حجتیّه در سال‌های اوّلیه‌ی انقلاب برای اثبات همگامی با نظام جمهوری اسلامی، […]

نشریه حوزوی «خط» که توسط جمعی از طلاب قمی به سردبیری مهدی همازاده اداره می‌شود، در شماره پنجم (خرداد۹۱) پرونده‌ای راه به اندیشه‌ها و عملکرد انجمن حجتیه اختصاص داد. یادداشتی که در ادامه می‌خوانید به قلم «رضا اکبری آهنگر» نوشته شده است.

انجمن حجتیّه در سال‌های اوّلیه‌ی انقلاب برای اثبات همگامی با نظام جمهوری اسلامی، به دلایل گوناگونی تمسّک می‌جست. یکی از این دلایل که همچنان نیز مورد استفاده‌ی آن‌ها قرار می‌گیرد، نام افرادی است که در خدمت انقلاب و جمهوری اسلامی بوده و سپس به درجه‌ی شهادت نائل گشته‌اند. به‌عنوان مثال، انجمن در مهرماه ۱۳۶۰ اقدام به انتشار ویژه‌نامه‌ای به مناسبت هفته جنگ کرد که به«مرزبانان» موسوم بود. مقاله راهیان شهادت، مطلب صفحه‌ی۴۳ این نشریه بود که نام شهیدان عضوانجمن حجّتیه نظیر حبیب‌الله روستایی، محمدجعفر کاشف، محسن عبّاسی، حمیدرضا مانی، ابراهیم داودآبادی، یونس امامی‌نسب، محسن پالیزبان، ابراهیم پالیزبان، ایزدی، محمدباقر پشمینه‌آذر، علی پاینده، سعید جعفری، ‌سعید دل‌نواز، مراد حسن‌وند،‌ عبدالرّضا زیدپور، مرتضی مهدیانی، فرهاد کشازرع‌، عابدین عبّاسی، غلامرضا اویسی، مصطفی ابراهیمی‌مجد، عبدالحمید غرویان و امیرعبّاس ابن‌الرّضا در آن ذکر شده بود.

بنای آن نداریم تا بگوییم هیچ‌یک از این افراد در زمان شهادت، عضو انجمن حجتیّه نبوده‌اند، امّا توجّه به چند نکته در این‌باره ضروری است. اوّل آن‌که برفرض همه‌ی افراد مذکور سابقه‌ی عضویّت در این گروه داشته باشند، امّا حقیقت آن است که تعدادی از اعضای انجمن (به‌خصوص رده‌های میانی و پایینی) از مبانی اصلی تفکّر سران این گروه یا آگاهی کامل نداشتند و یا از عضویّت در آن به‌عنوان فریب ساواک استفاده می‌نمودند. در ثانی بسیاری از دیگر افراد این گروه با اوج‌گیری نهضت امام و روشن شدن زاویه‌ی تفکّر انجمن با رهبر انقلاب، به‌تدریج از این‌گروه جدا شده و به صف مبارزین پیوستند که با پیروزی انقلاب اسلامی، این جدایی‌ها به اوج خود رسید. تا آن‌جا که گروهی از افراد که سابقه‌ی عضویت در انجمن داشته و حال، مخالف تفکّر شیخ محمود حلبی و یارانش شده بودند، گروهی به نام «عباد صالح» را در برابر انجمن تشکیل دادند. امّا متأسفانه انجمن بدون اشاره به این مسائل از سابقه‌ی عضویّت افراد در راستای انقلابی نشان‌دادن خود، سوءاستفاده می‌نمود.

شهید روستایی: راه امام بهتر از راه شیخ حلبی‌ست

به‌عنوان نمونه حضرت آیت‌الله مهدوی‌کنی درباره‌ی نفر اوّل این لیست یعنی شهید حبیب‌الله روستایی می‌گوید:

«من هیچ‌وقت در جلسات آن‌ها [انجمن حجّتیّه] شرکت نکردم و ارتباط مستقیم هم با رؤسای آن‌ها نداشتم، ولی چنان‌که گفتم چند نفر از این‌ها به مسجد ما می‌آمدند که یکی از آن‌ها مرحوم شهید روستایی است که به جبهه رفت و شهید شد. او از مقلّدین امام بود و می‌گفت ما در عین حال که احترام برای آقای حلبی قائل هستیم، ولی حالا به ایشان می‌گوییم راهی که امام انتخاب کرده، راهی است که اساس بهائیت را از بین می‌برد و این راه بهتر از آن راهی است که شما انتخاب کرده‌اید. وی می‌گفت ما ساعاتی زحمت می‌کشیم تا یک نفر بهائی را مسلمان کنیم یا یک نفر مسلمان را که بهائی‌ها به دام انداخته‌اند، از دست آن‌ها نجات بدهیم. این‌ها معمولاً این‌طور کار می‌کردند و خیلی هم زحمت می‌کشیدند. واقعاً این بچّه‌ها شب و روزها زحمت می‌کشیدند، دنبال جلسات بهائی‌ها بودند تا فردی را که بهائیان می خواستند به دین خود درآورند، مانع شوند. شهید روستایی(رحمت‌الله‌علیه) اهل کَن بود. این‌ها به‌خاطر علاقه به امام و در عین‌حال روی عواطفی که با آقای حلبی داشتند، برای ایشان احترام قائل بودند، امّا دیگر راه ایشان را نمی‌پسندیدند. از این رو خط امام را انتخاب کردند و تا آخر ایستادند و شهید شدند.» [۱]

امّا با این وجود، شیخ محمود حلبی برای رفع شبهات ایجادشده در جامعه نسبت به خودش، در زمان جنگ مصاحبه‌ای انجام داد و در بخشی از آن گفت:

«ما در این جنگ، نزدیک به هفتاد شهید از افراد انجمن، از شهید و مفقود و مجروح داریم. دست رفته از بین، پا رفته از بین، گلوله به بدن رسیده و از کار افتاده، شهید شده، خدا رحمت کند مرحوم روستایی را، خدا رحمت کند مرحوم ابراهیمی را و امثال این‌ها. این‌ها همه افراد انجمن بودند، این‌ها تشویق شدند به مبارزه و به میدان رفتند و من این‌ها را شهید واقعی می‌دانم. چرا؟ زیرا که این‌ها روی یک نیّت و هدف پاکی، به پیروی از فرمان یک روحانی که آمده است و پیشوا است رفتند، چون الاعمال بالنیّات، روی این نیّت مقدس رفتند. این‌ها را من شهید می‌دانم. عقیده من این است و به افراد انجمن مکرّر گفته‌ام و هیچ مخالف با این جنگ نبوده‌ام ابداً، بلکه موافق هم بوده‌ام.» [۲]

هرچند در این مقاله بر آن نیستیم تا تفکرّات انجمن و رهبرش را درمورد جنگ و جهاد مورد نقد و بررسی قرار دهیم، امّا ناچاریم همین سخن شیخ محمود حلبی (که به‌قول خودش در سال ۵۶ گفته) را یادآوری نماییم که:

«اوّل شما یک افسر، یک پیشوا و رهبر معصوم جنگی پیدا کنید، یک رهبری که بتواند اداره اجتماع کند روی نقطه عصمت نه عدالت، عدالت کافی نیست. پریشب گفتم، اوّل او را پیدا بکنید، او را اقامه به‌کار کنید، مطرح داشته باشید، نقشه صحیح طبق نظر این رهبر معصوم داشته باش، آن‌وقت برو جانت را بده.» [۳]

وقتی شهید دیالمه عضو انجمن حجتیه می‌شود!

شهید دیالمهیکی دیگر از افرادی که از سال۱۳۵۸ شایعه‌ی انجمنی‌بودنش در سطح جامعه پخش شد، شهید دکترعبدالحمید دیالمه بود. این شایعه چنان علیه این شهید مظلوم گسترش یافت که متأسّفانه همچنان نیز برخی از انقلابیّون برآن معتقدند. و انجمن حجّتیّه نیز همچنان شهید دیالمه را به خود منسوب می‌کند. امّا علّت و منشاء پخش این شایعه به زمان تبلیغات اوّلین دوره‌ی ریاست جمهوری باز می‌گردد. آن‌جا که خطر بنی‌صدر برای دیالمه و دوستانش محرز شده بود، لذا تمام تلاش خود را انجام می‌دادند تا بتوانند پیش از برگزاری انتخابات، چهره‌ی حقیقی بنی صدر را به خواصّ و عوامّ بشناسانند. اما متأسّفانه نه تنها به هشدار آن‌ها توجّهی نمی‌شد، بلکه متّهم به تندروی و اختلاف‌افکنی می‌شدند. ولی شهید دیالمه که حق‌گویی را بر عافیت‌طلبی ترجیح می‌داد، تصمیم گرفت تا در جلسات و سخنرانی‌های خود رسماً به افشاگری علیه بنی‌صدر اقدام کند.

دکتر سعید جلیلی اوّلین افشاگری علنی شهید را علیه بنی صدر، این‌گونه به یاد می‌آورد:

«دو ماه به انتخابات ریاست جمهوری مانده بود. شبی در پایان سخنرانی شهید دیالمه در دانشکده‌ی علوم، یک نفر پرسید نظر شما در مورد انتخابات ریاست جمهوری چیست؟ شهید دیالمه گفت: “نامزدها هنوز کامل نشده‌اند؛ اما امشب در مورد یکی از آن‌ها صحبت می‌کنم. انتخاب آقای ابوالحسن بنی‌صدر به ریاست جمهوری برای کشور فاجعه در پی‌خواهد داشت.” خیلی غیر منتظره بود. مجلس شلوغ شد. بعد که کمی آرام شد جمله‌ی دوّمش را گفت: “دلیلش را می‌گویم و بعد حاضرم بنشینم با کسانی که مخالف این نگاه هستند، بحث کنیم. آقای بنی‌صدر به اصل ولایت فقیه اعتقاد ندارند.” جلسه دوباره شلوغ شد. در این جلسه کلید مخالفت با بنی‌صدر زده شد و در جلسات بعد ادامه پیدا کرد.» با نزدیک‌تر شدن زمان برگزاری انتخابات، فعّالیت‌های دیالمه و دوستانش نیز علیه بنی‌صدر بیشتر می‌شد. و با سفر تبلیغاتی بنی‌صدر به مشهد، این فعّالیت‌ها به اوج خود رسید. با توجّه به قدرتی که شهید در مناظره داشت، شاید تأثیرگذارترین اقدام برای روشن‌شدن حقیقت، می‌توانست برپایی یک مناظره بین او و بنی‌صدر باشد. لذا دوستانش، بنی‌صدر را به این مناظره دعوت می‌کنند. بنی‌صدر نیز در سخنرانی‌اش در حرم پس از اشاره به گروه‌های تندرویی که در دانشگاه به‌وجود آمده و چماق برداشته و مانع از خدمت می‌شوند، قول می‌دهد تا در تهران با آن‌ها صحبت کند.» [۴]

هاشم یارحمیدی ادامه‌ی ماجرا را این‌طور بیان می‌کند:

«وقتی بنی‌صدر آمد مشهد، دوستان دنبالش رفتند و درخواست مناظره کردند. اما او طفره رفت. بعد شهید دیالمه، رفقا را جمع کرد، حدود۳۰ نفر سوار قطار شدیم و رفتیم تهران دفتر روزنامه انقلاب اسلامی[که به بنی‌صدر تعلّق داشت]. نشستیم و تماس‌های زیادی گرفتیم. رفقا خیلی هم شعار می‌دادند. آن‌ها هم می‌گفتند بنی‌صدر شهرستان است. بالاخره عده‌ای از سپاه آمدند و فرمانده‌شان گفت از بالا به ما دستور دادند که اگر ظرف ده دقیقه اینجا را ترک نکنید، همه‌تان را مثل گوسفند به رگبار ببندیم. بالاخره مجبور شدیم آن‌جا را ترک کنیم. رفتیم قم، دیداری با علما داشتیم. آنجا هم شهید صحبتی توی مسجد اعظم قم کرد. باز شلوغ شد و یک عدّه طرفدار بنی‌صدر آمدند. بعد هم چند نفر از دوستان را گرفتند… . بعد از تحصّن جلوی روزنامه‌ی انقلاب اسلامی، این روزنامه نوشت، جمعی منسوب به انجمن حجّتیه این کار را کرده‌اند.[۵] بعد انجمن حجّتیه اطّلاعیه‌ای داد و این خبر را تکذیب کرد.[۶]» [۷]

امّا این موضوع مستمسکی برای نیروهای ضدّ انقلاب شد تا چنین تهمتی را به دیالمه گسترش و ادامه دهند.

به‌عنوان نمونه هفته‌نامه‌ی مجاهد که ارگان سازمان مجاهدین خلق(منافقین) بود نیز این شایعه را به چاپ رسانید.[۸] این موج چنان ادامه یافت که کمتر از یک ماه بعد که شهید دیالمه خود را نامزد انتخابات مجلس نموده بود، یکی از سئوالات دائمی که از او هنگام تبلیغات می‌شد، سابقه‌ی عضویّتش درانجمن حجّتیّه بود. حتّی بعد از نمایندگی او در اوّلین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی، و حتّی تا هنگام شهادتش این شایعه همچنان در مورد او وجود داشت. تا آن‌جا که این شهید مظلوم در آخرین سخنرانی خود، باز هم ناچار می‌شود به چنین سئوالی پاسخ داده و بگوید:

«من این را یک توضیحی می‌دهم به شرط این که تو را به‌خدا متعهّد شوید این را هرکسی پرسید، شما جواب بدهید. چون من دیگر واقعاً از جواب‌دادنش خسته شدم. تا به‌حال در دنیا سابقه داشته که کسی برای نبود چیزی دلیل بیاورد؟ همیشه برای بود چیزی دلیل می‌آورند. شما می‌خواهید بگویید مثلاً حسن‌آقا عضو ساواک منحله بوده. آیا برای بودنش باید دلیل بیاورید یا برای نبودنش؟ یعنی می‌شود برای نبودن چیزی دلیل آورد؟ همیشه سند و مدرک در زمانی مطرح است که بودن چیزی باشد. به اعتقاد من مسئله‌ی انجمن حجّتیه امروز یک بازی سیاسی در موردش شده است. اوّلاً من عضو انجمن حجّتیه نبودم، عضو انجمن حجّتیه هم نیستم. مطمئن باشید که اگر من طرز تفکّر انجمن حجّتیه را پذیرفته بودم و در بین‌شان بودم، از أحدالنّاسی وحشت نداشتم که بگویم این اعتقادم است و رویش می‌ایستادم و استدلال می‌کردم… . وقتی در مورد بنی‌صدر می‌گویم این طرز تفکّر، طرز تفکّر فاسدی است، روی آن می‌ایستم. الآن می‌گویم طرز تفکّر آقای[میرحسین] موسوی را فاسد می‌دانم و می‌ایستم. [حبیب‌الله] پیمان را طرز تفکّرش را فاسد می‌دانم و می‌ایستم. جنبش مسلمانان مبارز را فاسد می‌دانم و می‌ایستم. … پس یقیناً بدانید که اگر چنین چیزی باشد خیلی مرد و مردانه می‌ایستم و می‌گویم [انجمنی] هستم و از آن دفاع می‌کنم و هیچ ناراحت نیستم که بگویم هستم. به اضافه‌ی این‌که شما می‌دانید که امروز همه‌ی کسانی که می‌خواهند زیرآبی بروند، می‌گویند “بله، ما بودیم اما آمدیم بیرون”. مگر من مریض بودم، خب می‌گفتم بله من هم بودم، منتها آمدم بیرون و موضوع، ختم می‌شد. یا می‌گویند یک گروه از آن‌ها خیلی خوبند، آن‌ها که آمدند و رهبری امام را پذیرفتند. ما هم می‌گفتیم بله، ماهم جزو آن گروهی هستیم که رهبری امام را پذیرفتیم و تمام می‌شد. لزومی نداشت که من روی این مسئله بایستم و بگویم[انجمنی] نیستم و نبودم. اما این معرکه به این زودی‌ها حلّ نمی‌شود! …» [۹]

آری، این معرکه هیچ‌گاه حلّ نشد، چرا که دکترعبدالحمید دیالمه تنها سه‌روز پس از این سخنرانی در فاجعه‌ی انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، به شهادت رسید و انجمن حجّتیّه نیز شهادت او را تسلیّت گفت! تا مهر تأییدی باشد بر همه‌ی شایعات. خواهر شهیددیالمه در این‌باره می‌گوید:

«به یاد دارم بعد از شهادت ایشان، انجمن اطّلاعیه‌ای به‌عنوان تقدیر و تسلیت داد. این اطّلاعیه به‌گونه‌ای تنظیم شده بود که گویا شهید از اعضای انجمن حجّتیه بوده است. ما و برخی دوستان شهید، عکس‌العمل نشان داده و ناراحتی خود را به یکی از دست‌اندرکاران انجمن اعلام کردیم که اگر شهیددیالمه عضو شما بود و حالا به‌عنوان یک جوان گرانقدر تسلیت گفتید، چطور آن موقع که این‌ها از مشهد آمدند و در روزنامه انقلاب اسلامی متحصّن شدند، اطّلاعیه دادید که این‌ها از ما نیستند!؟ حالا که شهید شده، به نفع‌تان است که ایشان را به خودتان منتسب کنید!؟ این‌قدر آدم، فرصت‌طلب؟! ما در آن زمان خیلی برآشفته شدیم.» [۱۰]

ارجاعات:
۱. خاطرات آیت الله مهدوی کنی، تدوین دکتر غلامرضا خواجه سروی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم زمستان۱۳۸۷، ص۱۹۹
۲. علاوه بر نوار این سخنرانی، متن کامل این مصاحبه در برخی از وبلاگ های حامی انجمن حجتیه موجود است. (به عنوان نمونه این‌جا)
۳. علاوه بر آن که نوار این سخنرانی در سال ۶۲ در جامعه پخش شد، متن کامل آن در کتاب درشناخت حزب قاعدین موجود است.
۴. مصاحبه نگارنده با دکتر سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی در دولت نهم و دهم، از دوستان شهید
۵. روزنامه ی انقلاب اسلامی، ۵۸/۱۱/۲
۶. روزنامه ی انقلاب اسلامی ، ۵۸/۱۱/۱۶
۷. مصاحبه نگارنده با هاشم یار حمیدی، از بستگان، دوستان و همراهان شهید
۸. هفته نامه مجاهد، ۵۸/۱۱/۹
۹. سخنرانی به مناسبت شهادت دکتر مصطفی چمران،۶۰/۴/۴،کانون فرهنگی نشر اسلام(متن پیاده شده از نوار)
۱۰. مصاحبه نگارنده با خواهر شهید

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۳/۱۳
مجید روزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی