گفت عازم سفر حج که بودم جلو در پادگان سعید رو دیدم بهش گفتم آقا سعید من دارم

می رم مکه ! سفارشی ، کاری نداری ؟ گفت نه سعید جوون تو برو مکه منم می رم فکه

ببینیم کدوممون زودتر به خدا می رسه ؟

رفیقش چند روزی رفت و خونه خدا رو زیارت کرد و آقا سعید برا همیشه تو فکه مهمون خدا شد

آسمونی شد ...

شهید سعید شاهدی