بصیرت (۱۴)روشنگری یاقتال
بسم الله الرحمن الرحیم
امام حسین و قیام به «بیان و کلام » و دوری گزینی از «جنگ»و اصلاح در امر امت جدش بود
قیام حضرت، نه قیام به شمشیر که قیام به «بیان و کلام و روشنگری » بود: «اذ قاموا فقالوا ...»(کهف 14) و بر چنان منطق فطری و محکمی استوار که قدرت جذب همه فطرتهای حق طلب و عدالتخواه را در طول تاریخ و در بین همه قومیت ها را دارد
از این رو میبینیم از بعد مرگ معاویه که امام را برای بیعت به قصر فراخواندند تا ساعتی قبل از شهادت در روز عاشورا، از هر فرصت ممکن برای «بیان و کلام و خطبه خواندن» بهره گرفت و با بیان و کلام خودو یارانش، فطرت انسانها را مخاطب ساخت از تمام بدعت ها پرده برداشت قیام خود را جاوید گرداند و در عین حال در تمام این مدت از جنگ و درگیری و شروع به آن، به شدت گریزان و خوددار بود.
در این مدت به کرّات شرایطی پیش آمد، که اگر حضرت ابتدای جنگ راشروع میکرد، چه بسا سرنوشت عاشورا را تغییر میداد ولی نکرد که به دو مورد آن اشاره میکنیم:
1- ابن زیاد، حرّ بن یزید ریاحی را با هزار نفر فرستاد تا راه ورود امام به کوفه را ببندند. در ذو حسم(دو منزلی کوفه) سپاه حرّ در حالی که به شدت تشنه و خسته بودند، با امام و یارانش[که آن زمان تعدادشان هم زیاد بود]،مواجه شدند.امام بجای جنگ انها را سیراب کرد امام میتوانست به راحتی بر آنان تاخته و تار و مارشان ساخته و به کوفه وارد شود ولی حضرتش این کار را نکرد و اولّا به همه آن سپاه حتی به مرکبهایشان آب داد و بعد هم با بیان منطقی با آنان سخن گفت و به جهت منع آنان و برای خودداری از درگیری، قبول کرد راه خود را تغییر داده و حالا که ورود به کوفه و بازگشت به مکّه و مدینه را منع میکنند، راه سومی پیش گیرد (تسلیة المجالس، 2/238).
وقتی هم به نزدیکی کربلا رسیدند، نامه ابن زیاد به حرّ رسید که او را به خاطر مماشات با امام توبیخ کرده و به برخورد شدید امر نمود؛ لذا حرّ خواست امام را در همانجا بازدارد و به بیعت مجبور کند.
همراهان امام از توان جنگی چنان توانمند بودند شهرتشان بیشتر جنگشان کار پیش میبرد
در این زمان زهیر به امام پیشنهاد داد که الآن فرصت خوبی برای جنگ با حرّ است زیرا جماعتشان زیاد نیست و قطعا در آینده نیروهای کمکی به آنان ملحق میشوند و جنگ سختتر خواهد شد؛ امام ضمن تایید مضمون سخنان زهیر با قاطعیت و صراحت فرمود: «ولی من هرگز قصد ندارم شروع کننده جنگ باشم مگر این که آنان شروع کنند».(همان، ص250)
زهیر در رزم در مقابل خود کسی را نمیدید بینظیر بود
روز تاسوعا عمر سعدقصد داشت جنگ کند امام فرصت گرفت تا فردا قتال کنند اگر امام همان موقع ارایش نظمامی برای فقط قتال میگرفت در کمتر از یک ساعت تمام لشگر عمر سعد در حین فرار یکدیگر را میکشتند
صبح روز عاشورا هم سپاه ابن سعد به فرماندهی شمر به سوی خیمههای امام هجوم برد که با خندق پر از آتش در پشت خیام و یاران آماده امام در جلو خیام مواجه گردید. شمر که از این آمادگی و تدبیر، یکّه خورده بود، با فریاد، امام و یارانش را به توهین گرفت.
اتش در خندق یعنی حالت تدافعی نه تهاجمی
مسلم بن عوسجه پیشنهاد داد با تیری شمر را در که در تیررس بودُ هلاک کند و با زدن این ضربه به سپاه ابن سعد و کشتن مهمترین فرماندهاش، صحنه را به سود امام تغییر دهد، ولی امام با قاطعیت فرمود: «من خوش ندارم شروع کننده جنگ باشم»(بحار، 45/5).
روز عاشورا تدابیر جنگی از طرف امام طولانی تر کردن زمان جنگ است امام قصد ندارد پیروزی را در کربلا با شمشیر بدست بیاورد امام میخواهد جنگ به کل جهان و در طول تاریخ با حضور مومنین جهادی استمرار داشته باشد
آری امام با این سیره خود نشان داد در ادامه سلوک پیامبر، هدفش قیام به «بیان و روشنگری» است نه رسیدن به حکومت و پیروزی ظاهری و حفظ آن؛ آن هم به هر قیمت از جمله با جنگ ابتدایی.
امام چه در حکومت باشد چه نباشد امام است عاقبت بخیری مردم در اطاعت از امام است نه اطاعت از حاکم
امام و یارانش در هر فرصتی روز عاشورا حماسه ای ماندگار با خطبه خود بپا کردند
بعد از امام کاروان اسرا نهضت روشن گری را بعهده گرفتند خطبه ها ارامش یزید و عبیدالله و لشگرش را تا جایی بهم زد که دیوانه وار با بد نام کردند خود کمتر از چها سال عمر کردند