جریان شناسی نفاق بارویکرد قرآن بنیان فصل دوم (۲)سیر تاریخی جریان نفاق
جریانشناسی نفاق با رویکرد قرآن بنیان فصل دوم (۲) سیر تاریخی جریان نفاق🥀🍂🥀🍂 ب ) مدینه: برخی از اندیشمندان بر این باورند که جریان نفاق در اسلام زمانی مطرح شد که پیامبر ( ص ) به مدینه هجرت کرد؛ زیر را هنگام حضور مسلمانان در مکه، قدرت در اختیار مخالفان بود و آنان بی پروا ضد اسلامی سخن گفته و نیازی به کارهای منافقانه نبود، ولی نفوذ و گسترش اسلام در مدینه سبب شد که دشمنان در جایگاه ضعف و ناتوانی قرار گرفته و توان مخالفت آشکار با مسلمانان را نداشته باشند . از این رو برای ادامه برنامه های تخریبی خود تغییر چهره داده و در ظاهر به صفوف مسلمانان پیوستند ولی در پنهان اعمال را خود ادامه دادند. مفسرانی که چنین دیدگاهی دارند بر این باورند که سوره عنکبود یا آیات ۶ و۱۰و ۱۱ در مدینه نازل شده و برای اثبات این مدعای خویش ادلهای را نیز بیان کرده اند : ۱-- مسلمانان مکه همواره در موضع ضعف قرار داشته و در تنور فتنه ها و گرفتاریها می سوختن در آن روزگار رسول خدا (ص)و جامعه اسلامی در برابر قریش نیروی نداشته و دارای عزت و شوکت این بودند تا افراد از ترس شوکت شان ،تظاهر به اسلام کرده و کفر باطنی خود را پنهان کنند؛ ۲-- افزون بر اینکه آیه « و من جاهد فا نما یجاهدلنفسه» سخن از جهاد به میان آورده و آیه. « ولئن جاء نصرمن ربک لیقوان آنا کنا معکم » ازنصرت و پیروزی خبر می دهدو همانگونه که پیداست جنگ و جهاد یا فتح و پیروزی، در مدینه و پس از هجرت اتفاق افتاده است ، نه در مکه؛ در پاسخ باید بگوییم که این دیدگاه از اساس باطل بوده و ادله ای که آورده شده هیچ دلالتی به مدعایش ندارد .بدین منظور در پاسخ هر استدلال را به صورت جداگانه ای می آوریم: ۱-- برخلاف آنچه استدلال شد پرداختن به بحث منافقان در این آیات، دلیل بر مکی بودن آن است زیرا در این آیات سخن از آزارواذیت مسلمانان به میان آمده که این سخن بیشتر با شرایط مکه سازگار است و در مدینه فضا به گونهای بود که مسلمانان کمتر از کسی آزار و اذیت میدیدند؛ ضمن اینکه ملاکی که در آیه برای نفاق ذکر شده آزار و اذیت به خاطر ایمان به خداست« آمنا بالله فا را اودی فی ا الله.» که چنین ملاکی تنها اختصاص به مکه نداشته و ممکن است هم در مکه و هم در مدینه تحقق پیدا کند؛ ۲-- اما این سخن که نصرت و پیروزی تنها در مدینه حاصل شده نیز سخن نادرستی است ؛ زیرانصرت مسلمانان همیشه مستلزم فتح و غنیمت نیست ، بلکه مصادیق دیگر نیز دارد که از آن جمله ایجاد گشایش در کار بندگان به دست پروردگار است افزون بر این که آیه نفرمود نصرت خدا به ایشان رسید، بلکه فرمود: اهل نفاق تا هنگامی که اذیتی ندیده اند،دم از اسلام میزنند و همین که آزار دیدند، به عقب برمیگرداند، اگر نصرتی از سوی خدا به مومنان برسد آنان نیز خود را در زمره مسلمانان قلمداد کرده و برای اینکه از آن سهمی ببرند میگویند ما هم با شما بوده و مسلمانیم. عبارت« آزار دیدن» دلالت بر حقوق آن دارد چون می فرماید:« و همین که اذیت دیدن » ولی درباره نصرت دلالت بر وقوع آن ندارد،زیرا آیه می فرماید« و اگر نصرتی از خدا به مومنان برسد.» بنابراین, کلمه «اگر »دلالت بر وقوع نکرده و تنها امکان تحقق را میرساند. به عبارت سادهتر ،واژه« اگر »تنها بر امکان وقوع نصرت دلالت داشته و هیچ دلالتی بر اینکه نصرت واقع هم شده ندارد؛ ۳-- اما این استدلال که جمله «و من جاهد فإنما یجاهدلنفسه » دلالت بر جهاد داشته و جهاد در راه خدا پس از هجرت به مدینه اتفاق افتاده است نیز نادرست است ؛ زیرا مراد ازجهاددر این آیه جنگ با کفار نبوده بلکه مقصود جهاد با نفس است ،بنابراین هیچ یک از آیات شریفه دلالت بر اینکه سوره یا بعضی از آن در مدینه نازل شده است ندارد و ریشه های نفاق را باید پیش از دوران هجرت پیامبر (ص)جست.