جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

✅ حکایت‌بسیار شیرین *✍ تابستان ١٣۶٣ که در شاهرودهنگام آموزش سربازان در صحرا ، با مادری به همراه دو دخترش برخورد کردم که درحال درو کردن گندم‌هایشان بودند .* *❄️ فرمانده‌ی گروهان ، ستوان آسیایی به من گفت :* مسلم بیا سربازان دو گروهان را جمع کنیم و برویم گندم‌های آن پیرزن را درو کنیم . به او گفتم : چه بهتر از این ! شما بروید گروهان خود را بیاورید تا با آن پیرزن صحبت کنم جلو رفتم . ❄️ پس از سلام و خسته نباشید گفتم : مادر شما به همراه دخترانتان از مزرعه بیرون بروید تا به کمک سربازان گندم‌هایتان را درو کنیم . شما فقط محدوده‌ی زمین خودتان را به ما نشان دهید و دیگر کاری نداشته باشید . پیرزن پس از تشکر و قدردانی گفت : پس من می‌روم برای کارگران حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) مقداری هندوانه بیاورم !! ❄️ ما از ساعت ٩ الی ١١/٣٠ صبح توسط پانصد سرباز تمام گندم‌ها را درو کردیم . بعد از اتمام کار ، سربازان مشغول خوردن هندوانه شدند . من هم از این فرصت استفاده کردم و رفتم کنار پیرزن ، به او گفتم : مادر چرا صبح گفتید می‌روم تا برای کارگران حضرت فاطمه (سلام الله علیها) هندوانه بیاورم . شما به چه منظور این عبارت را استفاده کردید ؟ ❄️ گفت : دیشب حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) به خوابم آمد و گفت : چرا کارگر نمی‌گیری تا گندمهایت را درو کند ؟ دیگر از تو گذشته این کارهای . طاقت‌فرسا را انجام دهی . من هم به آن حضرت عرض کردم : ای بانو تو می‌دانی تنها پسر و مرد خانواده مابه شهادت رسیده است ودرآمدمان نیز کفاف هزینه کارگر را نمی‌دهد ، پس مجبوریم خودمان این کار را انجام دهیم . بانو فرمودند : غصه نخور ! فردا کارگران از راه خواهند رسید . ❄️ بعد از این جمله از خواب پریدم . امروز هم که شما این پیشنهاد را دادید ، فهمیدم این سربازان ، همان کارگران حضرت می‌باشند . پس وظیفه‌ی خود دیدم از آنها پذیرایی کنم . ❄️ بعد از عنوان این مطلب ، ناخودآگاه قطرات اشک از چشمانم سرازیر شد و گفتم : سلام بر تو ای دخت گرامی پیامبر ﷺ فدایت شوم که ما را به کارگری خود قابل دانستی . 📔منبع : کتاب نبرد میمک راوی : سرگرد مسلم جوادی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۲/۱۲
مجید روزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی