حماسه سرلشکر شهید محمود کاوه (۱۷)مبادله
قسمت هفدهم مبادله
بعد از چند ماه تازه آمده بودیم مرخصی فکر می کردم می توانم چند روز استراحت کنم و به کارهای عقب مانده برسم که تلفن زنگ زد قلبم گواهی داد باید خبر مهم باشد گوشی را برداشتم برادر کلاهدوز بود گفت خودتون رو زود برسونید سقز با تردید گفتم برای چی گفت وضعیت غیر عادیه محمود را پیدا کردم و موضوع را گفتم مثل یک نیروی تازه نفس و قبراق بدون تأمل گفت باشه من حاضرم اولین ماشینی که گیرم اومد سوار شدیم و خودمان را رساندیم سقز جلوی سپاه یکی از بچهها را دیدم گفت شما که نبودید ضد انقلاب حمله کرد به شهر پرسیدم طوری هم شد گفت ۳۴ نفر از نظامی ها را بردند اینطور وقتها محمود نه تنها خودش را نمی باخت بلکه در کمترین وقت بهترین تصمیم را می گرفت فوراً نقشه عملیات را ریختیم درست عکس مسیری که رفته بودند عملیات کردیم و چند نفر از بستگان یکی از سرکردههای حزب دموکرات را گرفتیم کومله و دموکرات فکرش را هم نمی کردند که ما چنین کاری بکنیم با اخباری که به دست آوردیم و فهمیدیم دستگیری آنها خیلی برای ضد انقلاب گران تمام شده است چند روز گذشت کم کم پیک فرستادند و مسئله مبادله اسرا را مطرح کردند آدم های بی طرف را واسطه این کار می کردند با محمود که صحبتش را کردیم گفت بدمون هم نمی آید موضوع به تهران هم کشیده شد هیئتی از طرف نخست وزیری به سقز آمد خوب که قضیه را بررسی کردند بلاخره موافقت کردند که اسرا مبادله شوند احتمال می دادیم ضد انقلاب مثل خیلی وقت های دیگر به حرفش هم عمل نکند و در فکر حیله باشد محمود گفت چند نفری رو تو کامیون مخفی می کنیم و همان اطراف میمونیم که اگه لازم شد باهاشون درگیر بشیم همه این طرح را قبول کردند فرماندهی عملیات را هم خودش بر عهده گرفت روز مبادله اسرا در جاده سقز-بوکان از جایی نزدیک با دوربین ضد انقلاب را زیر نظر گرفت مبادله با حضور هیئت نخست وزیری انجام شد وقتی محمود مطمئن شد خیانتی در کار نیست و اسرا را تحویل گرفتیم همراه گروهش به ما ملحق شد همرزم شهید حمزه عبدی فر