حماسه سرلشکر شهید محمود کاوه (۱۸)کمین کس نزان
حماسه سرلشکر شهید محمود کاوه
قسمت هیجده هم کمین کس نزان
آخرین پیچ جاده را رد کردیم که بارانی از گلوله بر سرمان باریدن گرفت بهترین جایی که میشد برای ما کمین بگذارند همینجا بود ارتفاعات کسنزان روی جاده بودیم از چند طرف به ماه شلیک می شد بقیه ستون قبل از اینکه به کمین بیفتند ایستاده بودند خودمان را سریع رساندیم بالای تپهای که سمت چپ جاده بود هر کس هر جا که می توانست سنگر می گرفت و شروع می کرد به تیراندازی در آن شرایط کاوه با ما بالا نیامد کنارجاده پشت یک تخته سنگ ایستاد تعجب کردم که چرا همه بچهها را بالا فرستاد ولی خودش پایین ماند در همین فکر بودم که دیدم با سرعت برق پرید پشت فرمان مصطفی اکرمی بیمحابا تیراندازی می کرد و یک لحظه دستش را از روی ماشه برنمی داشت پوشش خوبی به محمود داد تا بتواند دور شود انگار تمام نیروهای دشمن ماشین را هدف گرفته بودند هم نگران مصطفی بودم که با قامت افراشته ایستاده بود و تیراندازی میکرد و هم نگران محمود که با آن سرعت زیاد بلایی سر خودش نیاورد حال بدی پیدا کرده بودم هر آن احتمال داشت با اصابت گلوله به محمود با ماشین به ته دره سقوط کند هر چه دورتر میشد شدت آتش هم بیشتر میشد بالاخره خدا کمک کرد و خودش و جیپ را نجات داد زمان به سرعت می گذشت باید تا شب نشده کاری می کردیم و نمی گذاشتیم پای ضد انقلاب به خاک عراق برسد محمود خیلی زود برگشت و بقیه نیروها را هم که در پیچ مانده بودند آورد با یک آرایش نظامی به ضد انقلاب حمله کردیم و کمین کس نزان در هم شکست همه شان فرار کردند ما هم دنبالشان دو سه تا ماشین داشتند فرصت نبود کشته های شان را ببرند فقط می توانستند جان خودشان را نجات بدهند با فاصله کمی تغیب شان کردیم چند روز بعد نزدیکی های مرز هرچه تیر و گلوله داشتیم رو سرشان خالی کردیم چند روز بعد خبر آوردند حملات فرمانده ضد انقلابیون سقز در این عملیات مجروح شده و مجبور شدهاند پایش را قطع کنند همرزم شهید سید مجید ایافت