حماسه سرلشکر شهید محمود کاوه (24)حکم فرماندهی
حماسه سرلشکر شهید محمود کاوه
قسمت بیست و چهارم
حکم فرماندهی
محمود خیلی ورزیده و باهوش بود تو این مدت که کردستان بود تجربههای خوبی به دست آورده بود کوههای سر به فلک کشیده کردستان مثل کاوه را کمتر به یاد دارد دشمن شماره یک ضد انقلاب بود نه تنها کومله و دموکرات به خونش تشنه بودند و برای سرش جایزه تعیین کرده بودند بلکه فرمانده هان عراقی هم برایش حسابی جداگانه باز کرده بودند در چنین شرایطی یک روز صدایم زد و گفت حمید چند لحظه بیا باهات کار دارم رفتم دست کرد تو جیبش نامه ای بیرون آورد حکم فرماندهی سپاه سقز بود فکر کردم مال خودش است با خودم گفتم حتماً میخواد قول بگیره که پشتش باشم و باهاش کار کنم حکم را داد دستم دیدم اسم من توی آن نامه نوشته شده است نگاهش کردم پرسیدم این حکم چیه گفت حکم فرماندهی سپاه سقز مکثی کرد و ادامه داد برای تو گرفتمش گفتم حکم فرماندهی سپاه سقز رو برای من گرفتی خودت چی گفت از این به بعد من هم مسئول عملیات هستم اینم حکمم مات و مبهوت خود داشتم نگاهش می کردم گفت از حالا به بعد تو فرماندهی منم مسئول عملیات بی اختیار زدم زیر خنده گفتم آقا محمود توهم چه کارها می کنی ها اینجا همه میدونن که از تو شایسته تر و بهتر برای فرماندهی سپاه کس دیگه ای نیست اونوقت تو حرفم را قطع کرد و گفت مطمئنم کارها خوب پیشرفت میکنه تو قبول کن بقیه اش با من تنها چیزی که نمیتوانستم قبول کنم همین یک مورد بود که او بشود مسئول عملیات و من بشوم فرمانده آنقدر اصرار کردم تا مجبور شد حکم ها را عوض کند همرزم شهید حمید خلخالی