حماسه سرلشکر شهید محمود کاوه (۴۵)مجروحیت ویژه
حماسه سرلشکر شهید محمود کاوه قسمت چهل و پنجم مجروحیت ویژه
دست راستش مجروح شده بود آمده بود ملاقات آیت الله خامنه ای که آن موقع رئیس جمهور بودند وقتی آقا او را دیدن خوشحالی را در چهره شان میدیدی خیلی گرم با او معانقه و روبوسی کردند حدود نیم ساعت با هم بودن شب پیش من ماند. تا ساعت یک نیمه شب مرتب این طرف و آن طرف تلفن میزد و کارهایشان را دنبال میکرد و در ضمن دستوراتی هم می داد تلفن هایش انگار تمامی نداشتند دیدم این طوری نمی شود خوابید گفتم آقا محمود اینجوری که نمیذاری ما بخوابیم.» برای اینکه که موضوع مهمی را یادآوری کرده باشم گفتم شاید از بیت آقا بخواهند تماس بگیرند خط نباید مشغول بشه گفت همه این تلفن ها که دارم میزنم ضروریه و نمیشه تعطیلش کرد.» ناچارر به اتاق دیگری بردمش یک تلفن هم گذاشتم جلویش. تا خود سحر ،هر وقت از خواب بلند می شدم می دیدم بیدار است و به جاهای مختلف زنگ می زند آن شب اصلاً نخوابید. بعدها آقا راجع به ملاقات آن روزشان با محمود میگفتند:« من دیدم دستش متورم است بنده نسبت به این کسانی که دستاشونو آسیبدیده یک حساسیتی ، دارم فوری می پرسم دستت درد میکنه ؟ گفت که.« نه« بعد من اطلاع پیدا کردم و برادر هایی که اونجا بودن برادرهای مشهدی ای که آنجا هستند گفتند «دستش شدید درد میکنه« این همه درد را کتمان می کرد و نمی گفت, که این مستحب است که انسان حتی المقدور درد رو کتمان کنه و به دیگران نگه یک چنین حالت خودسازی ایشون داشت ،» همرزم شهید حاج علی شمقدری