حماسه سرلشکر شهید محمود کاوه (۵۱)اولین حمله
پیشتر از آنچه فکرش را میکردم آوازه اش پیچیده بود. دوست و دشمن ،او را با شجاعتش میشناختند، سر نترسی داشت، همیشه منتظر بودم فرصتی پیش بیاید تا بپرسم:« از کجا شروع کردی که کاوه شدی؟» خیلی های دیگر هم دوست داشتند این سوال را بپرسند, ولی به خودشان اجازه نمیدادند, آن روز این فرصت دست داد. به خودم جرات دادم و این سوال را پرسیدم. اولش از جواب دادن طفره می رفت. آن قدر اصرار کردهام تا بلاخره گفت:« از یک عملیات شروع شد ؛از یک ادای تکلیف.از وقتی که کردستان رفته بودم، علاقهمند بودم تا روزی در عملیاتی علیه ضد انقلاب شرکت کنم ؛تا اینکه یک روز برادر عبدی خبر از عملیاتی داد که باید همون شب انجام می شد. با خوشحالی همراه شون رفتم، هوا تاریک شده بود که نزدیکه یک روستارسیدیم. محل عملیات اونجا بود، برای پاکسازی باید تپه ای رو که مشرف به روستا بود تصرف می کردیم تا بقیه نیروها بتوانند وارد اون بشند. این ماموریت به من و چند نفر دیگه داده شد. گفتند:«اگر ضد انقلاب اون بالا بود, درگیر بشید و اگر هم نبود, همون جا بمونید.» نزدیک ارتفاع که رسیدیم ,دیدیم چند نفر ضد انقلاب هم به سمت همون ارتفاع بالا می رن .بدون معطلی درگیر شدیم. غیر از چهار پنج نفر پیشمرگ کرد که با من بودند، بقیه فرار کردند و به بچه های پایین هم گفته بودند کاوه شهید میشه.» تابه بالای ارتفاع رسیدیم، یک ضد انقلاب کشته شد و بقیه شان فرار کردند. بلافاصله چندتا الله اکبر گفتم و به نیروهای پایین اشاره کردم، که بیایند بالا.» صحبتش تا به اینجا رسید، خندید و دیگر چیزی نگفت بچه های قدیمی سپاه سقز می گفتند:« از عملیات که برگشتیم, فرمانده سپاه در صبحگاه از کاوه خیلی تقدیر و تشکر کرد .او کاوه را به عنوان یک پاسدار شجاع که در پیروزی عملیات نقش داشته، معرفی کرد. از همان روز به بعد ،کاوه با همین روحیه نترس و شجاعش، خیلی زود رشد کرد و رسید به جایی که ضد انقلاب برای سرش جایزه های سنگینی تعیین کرد».
همرزم شهید علی صلاحی