جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

حماسه سرلشکر شهید محمود کاوه قسمت( ۷۲ ) عقب تراز بسیجی ها 👨‍🎨

🙎‍♂ قبل از عملیات کربلای ۲ تمام مرخصی ها لغو شدند و بچه ها که بوی عملیات به مشامشان رسیده بود بی آنکه دغدغه مرخصی رفتن داشته باشند. مشغول آموزش‌های لازم شدند.تا بیش از پیش آماده رزم شوند. کلاس های آموزش نظامی از صبح شروع می شدند، و تا غروب ادامه داشتند، پادگان حال و هوای خاصی گرفته بود. و هرچه به زمان عملیات نزدیکتر می‌شدیم ،شور و حال بچه‌ها بیشتر می‌شد، هر آن امکان داشت. تا دستور عملیات از طرف قرارگاه صادر شود. در آن عملیات من مسئول معاونت نیرو بودم. و وظیفه سازماندهی .و تامین نیروهای گردان ها را به عهده داشتم. انصافاً کار سخت و نفس‌گیری بود. یادم هست چند روز بیشتر به عملیات نمانده بود که یک روز یکی از نیروها وارد کارگزینی شد و یک راست آمد سراغ من ،چهره جوانش تو هم رفته و گرفته بود .بعد از سلام بی مقدمه گفت :من سه روز مرخصی می خوام ،تعجب کردم. جای تعجب هم داشت .با شناختی که من از روحیه بسیجی ها داشتم. در آن شرایط کمتر کسی سراغ مرخصی می آمد او پرسیدم .مرخصی برای چی میخوای گفت. مشکلات خانوادگی دارم ،تازه دو ماه میشه که بچه ام به دنیا آمده، نه از اون خبری دارم و نه از همسرم که تو بیمارستان بوده ،باید حتماً قبل از عملیات یک سری بهشون بزنم، گفتم «مگه خبر نداری .آماده باشه و مرخصی ها لغوه ؟» گفت:« چرا می دونم برای همین تا حالا من موندم و صبر کردم تا شاید عملیات بشه و بعد از عملیات برم.» بین آن همه نیرویی که تو حالت آماده‌باش بودند. حتی چنین مواردی را فقط با موافقت کاوه می شد به مرخصی فرستاد برای همین رفتم پیش کاوه تا همه چیز را به او بگویم کاوه حرف‌هایم را که شنید با تعجب پرسید.« چطور با داشتن این مشکلات باز تو منطقه مونده.؟» بعد از کمی تامل گفت :«ترخیصش رو بنویس تابره به زندگیش برسه » دستور هم داد تا خودم با ماشین برسونمش ارومیه .این کار برای قدردانی و تشکر از نیرو بود. حتی گفت خودت بلیط اتوبوس براش بگیر و وقتی از رفتنش مطمئن شدی برگرد. غیر از این از کاوه انتظار نمی‌رفت. او بیشتر از خیلی ها به نقش و اهمیت بسیج آگاه بود. و در چنین شرایطی به آنها رسیدگی می کرد .با خوشحالی از اتاقش بیرون رفتم .و آنچه را کاوه گفته بود مو به مو به آن بسیجی منتقل کردم .لبخند رضایت به لبانش نشست. انگار از این بابت خوشحال شده بود. که کاوه این قدر به مشکلات او اهمیت داده است .وقتی این خوشحالی را دیدم با خودم گفتم .دیگه بعیده که این جا بمونه. رفتم.که تسویه حسابش را بنویسم . وقتی فهمید می خواهم چه کار کنم گفت: «من به هیچ وجه نمی خوام تا ترخیص بشم فقط سه روز مرخصی می خوام و بس!» تو چشم هایش دقیق شدم. و ادامه داد:« الان مدت هاست که من منتظره عملیاتم نمیخوام این توفیق بزرگ رو از دست بدم! » گفتم:« فرمانده تیپ به من دستور داده و من هم باید اجرا کنم » گفت:«« من از اینکه آقای کاوه چنین لطفی کرده، خیلی ممنون هستم ،ولی حتی اگه بمیرم ،راضی به ترخیص شدن نمیشم» ناچار دوباره رفتم فرماندهی و موضوع را به کاوه گفتم .گفت :«پس حالا که اینطور می خواد ما هم سد راهش نمیشی ولی شما حتماً تا ارومیه ببرش که زودتر به خونه و زندگیش برسه .» همین کار را هم کردم بردمش ارومیه و برایش بلیط اتوبوس گرفتم وقتی سوار شد و رفت. برگشتم پادگان صبح روز چهارم که برگشت، آمد، کارگزینی آثار خوشحالی و سرحالی در چهره‌اش پیدا بود. از وضع زن و بچش پرسیدم .گفت :«الحمدالله خوب بودند.» گفتم:« دیرترهم می‌آمدی اشکالی نداشت.» گفت :«نه من قول دادم باید سر قولم میموندم » همان موقع رفتم. پیش کاوه و گفتم :«اون بسیجی که مشکل خانوادگی داشت. امروز برگشته» کاوه لبخند زیبا و رضایت بخشی زد و رو کرد به یکی از مسئولان تیپ و گفت:«« ببین! بسیجی های ما اینطوری اند در حالی که بعضی از ما خیلی از اونا عقب تریم .»

همرزم شهید محمود همت آبادی

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۱۰/۰۹
مجید روزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی