حکایت زیبا (۱۶)
بسم الله الرحمن الرحیم
لذت_آب_دریا
موسی علیه السلام عرض کرد: خدایا می خواهم آن مخلوقی را که خود را خالص برای یاد تو کرده و در طاعتت بیآلایش باشد را ببینم. نداآمد که ای موسی برو در کنار فلان دریا تا به تو نشان بدهم آنکه را میخواهی
حضرت رفت کنار دریا ، دیـد درختی آنجاست و مـرغی بر شاخـه ای از آن درخت بـه طرف دریا نشسته است و مشغول به ذکر خداست. حضرت از حال مرغ سؤال کرد. در جواب گفت: از وقتی که خدا مرا خلق کرده، است دراین شاخه درخت مشغول عبادت و ذکر او هستم، از هر ذکر من هزار ذکر منشعب می شود. غذای من لذت ذکر خداست
موسی علیه السلام سـؤال کرد: آیا از آنچه دردنیا یافت میشود آرزو داری؟ عرض کرد: آری ، آرزویم این است که یک قطره ازآب این دریا را بیاشامم
حضرت موسی تعجب کردو فرمودند ای مرغ میان منقار تو و آب این دریا چندان فاصلهای نیست، چرا منقار را به آب نمی رسـانی؟ گفت: می تـرسم لذت آب، مرا از لذت یاد خدا باز دارد منبع: خزینه الجواهر ، صفحه ۳۱۸