حکم حکومتی برای کرونا
حکم حکومتی برای کرونا
نوشته اند رهبر انقلاب چرا مانع تصمیم رئیس جمهور با حکم حکومتی نمی شود؟
مقدمه سوال شان اینست:
«رهبری طی 5 ماه گذشته دو بار با حکم حکومتی در مسائل اجرایی کشور دخالت کرده ست یکی بنزین و دیگری بودجه 99. اینبار مهمترست...»
اولا_ مقدمه غلط است. چرا؟
نویسنده درک درستی از حکم حکومتی ندارد. اینطور نیست که اگر رهبرانقلاب مخالف امری بود با حکم حکومتی مانع تصمیم میشود. این معنا از حکم حکومتی همان دیکتاتوری است. حکم حکومتی برای جلوگیری از گرههایی است که به روش عادی قابل حل نیست.
حالا؛
دو حکم حکومتی ذکر شده تکلیفش چیست؟
حکم حکومتی بنزین در اصل تذکر به یک رویه قانونی است. مجلس تصمیم داشت مصوبه سران قوا و شورای عالی امنیت ملی را که پیشتر جایگاه قانونی آنرا پذیرفته است تغییر دهد. مجلس میتوانست درباره اصل وجودی شورای سران پیشتر اظهار نظر کند که نکرده است اما نمی تواند یک نهاد را بپذیرد ولی با یک مصوبهاش مخالفت کند. لذا رهبری تذکر دادند که تصمیم مجلس خلاف مصوبه سران و شورای عالی امنیت ملی نباشد.
حکم حکومت بودجه چیست؟
لایحه بودجه رد شده بود. باید اصل 85 و در کمسیون بررسی میشد. اما شورای نگهبان معتقد بود بودجه را نمیتواند اصل 85 کرد. از طرفی کرونا مانع برگزاری جلسات کمسیون میشد لذا دخل و خرج سال اینده کشور غیرقانونی بود و لذا رهبری گره گشائی کرد.
روشن است که هیچکدام دخالت در امور اجرا نبود؛ یکی تذکر به قانون و دومی گرهگشائی.
اما مهمتر؛
مقدمه که غلط است اما با همین مقدمه غلط نیز به نتیجه نمی رسیم چرا؟
اول اشکال منطقی:
آیا هرکس به تصمیم دولت نقد داشت، حق دارد نقد خود را وحی منزل بداند و بعد رهبری را دعوت به حکم حکومتی کند؟ این روش نخ نمایی در رسانه است که استدلال خود را فرض و حجت مسلم بگیریم و مطالبه را از گام بعدی آغاز کنیم. (سواد رسانه)
دوم اشکال محتوائی:
اساسا موضوع کرونا تک ساحتی نیست. کشور امروز بغیر کرونا در شرایط تحریم است. قطعا با توجه به تحریم و بیپولی دولت ، نمیتوان چرخه اقتصاد را تعطیل کرد. این استدلال جدای از نقدهای جدی به عملکرد دولت در حوزه کرونا است. اما نمی شود با یک توئیت و سادهسازی کشور را متهم کرد.
سوم اشکال ساختاری:
اساسا اگر رهبری نظری داشتهباشد نیازی به حکم حکومتی نیست. حکم حکومتی برای یک حادثه پیش بینی نشده است. رهبری بهسادگی میتواند نظرش را به دولتمردان منتقل کند و نیازی نیست صبر کند تا تصمیمی اتخاذ شود بعد مانع آن شود.
مگر بنا بر مچ گیری است؟
خلاصه اینکه مقدمه و موخره از بیخ غلط است.
محسن مهدیان