خاطرات طنز جبهه (۱۹)سر به سر عراقی ها
خاطرات طنز جبهه (۱۹) سربه سر عراقی ها هوس کردم با بی سیم عراقیها را اذیت کنم گوشی بی سیم را گرفتم روی فرکانس که از عراقیها بدست آورده بودم چند بار صدا زدم «صفر من واحد اسمعونی اجب » بعد از چند بار تکرار صدایی جواب داد:«الموت لصدام» تجب کردم و خنده بچه هابالا رفت. از رو نرفتم و گفتم «بچهها انگار اینها را از یگانهای خودمان هستند بگذارید سر به سرشان بگذاریم »به همین خاطر در گوشی بی سیم گفتم:« انت جیش الخمینی» طرف مقابل که فقط الموت بلدبود گفت «الموت بر تو و بر همه اقوامت» همین که دیدم هوا پس است. عقب نشینی کردم و گفتم«با با ما ایرانی هستیم و شما را سرکار گذاشته بودیم» ولی او عکسالعمل جدی نشان داد و این بار گفت:« مرگ بر منافق ! بالاخره شما را نابود میکنیم .نوکران صدام خودفروخته ها» دیدم اوضاع قمر در عقرب شد. بی سیم را خاموش کردم ودیگر هوس سر به سر گذاشتن عراقیها نکردم.