خاطرات طنز جبهه (۲۸)بنی صدر
يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۹، ۰۱:۲۹ ب.ظ
خاطرات طنز جبهه (۲۸) بنی صدر!
وای به حالت پدر و مادرم می گفتند بچه ای و نمی گذاشتند بروم جبهه یک روزکه شنیدم بسیج اعزام نیرو دارد.لباس های صغری ،خواهرم. را روی لباسهایم پوشیدم وسطل آب را برداشتم و به بهانه آوردن آب از چشمه زدم بیرون پدرم که گوسفندها را از صحرا میآورد. داد زد صغری کجا ؟«برای اینکه نفهمد از سیف الله هستم سطل آب را بلند کردم که یعنی میروم آب بیاورم خلاصه رفتم و از جبهه لباس ها رابا یک نامه پست کردم یک بار پدرم آمده بود و از شهر به پادگان تلفن کرد از پشت تلفن به من گفت بنی صدر وای به حالت مگه دستم بهت نرسه .. بنی صدر رئیس جمهور مخلوع در سال ۱۳۶۰ با لباس زنانه همراه با سرکرده گروهک منافقین مسعود رجوی از کشور گریخت
۹۹/۰۸/۱۸