درمکتب سلیمانی (۳۲)
بسم الله الرحمن الرحیم
با سپهبد سلیمانی در مکتب مقاومت
• سردار یک ریال یا یک دلار حق ماموریت نگرفت
تاکنون این را نگفته ام اما اکنون که ایشان شهید شده اند میگویم که سردار سلیمانی یک ریال یا یک دلار حق ماموریت نگرفت؛ گاهی به من میگفت که من در خرج زندگی زن و بچه خود می مانم..
حجّت الاسلام علی شیرازی، نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه
• خدایا مرا پاکیزه بپذیر
سردار عزیز، قبل از شهادت شان )گفتند شاید سه ساعتی قبل از اینکه
شهید شوند( دست نوشته کوچکی نوشته اند و همراه تسبیح و انگشتری به دختر محترمه ایشان تقدیم شده است. در آن دستنوشته یک بار نوشته اند خدایا مرا بپذیر؛ قبولم کن. دو بار گوشه دیگری نوشته اند: خدایا مرا پاکیزه بپذیر. پاکیزه بودن مراتب دارد. این طهارتی که میخواهد به وجود بیاید، مراتب مختلف دارد. یکی این است که بر سرزبانهای ماست که خدایاگناهان ما را ببخش و یک مرتبه اش این است که خدایا مرا خالص کن؛یعنی از خودبینی من را بیرون بیاور...
یک قسمت ایشان این جمله را نوشته اند که از آن دیدارهایی که به
موسی)ع( نشان دادید که طاقت نیاورد و در مقابل تو نایستاد ]و طاقت نفس کشیدنش نماند[، از آن دیدار روزی من کن و میخواهم تو را این طور ببینم. دیدار حضرت موسی)ع( از همین دیدارها بود. حضرت موسی)ع( تقاضا داشتند که خدایا من تو را طوری ببینم و عظمت تو را در افقی ادراک کنم که اصلا خودیت من از میان برداشته شود و دیگر برای من خودیت باقی نماند؛ چون بالاخره همه با مردن به لقاءالله می رسند؛ ]آن[ مراتب لقاءالله ]است که[ فرق میکند. یک طوری انسان به لقاءالله برسد
که درموقع رسیدن به لقاءالله دیگر خودیتی در کار نباشد. دیگر من اصلا ]بر[ سر پا نایستم و من اصلا نمانم. در مقابل عظمت تو مدهوش شوم ]و[ برای خودم دیگر هیچ نداشته باشم. از این دیدارها روزی من کن. این یک معرفت خیلی عالی است. من اطلاعات دقیقی ندارم، ولی از دوستان شنیدم که شهید سردار سلیمانی در زمان حیاتشان هم خود با برخی شاگردان مرحوم آیت الله انصاری همدانی، رضوان الله علیه در ارتباط بودند و ]از ایشان[در مسائل معنوی استفاده میکردند. این حر فها برای همان افق مسائل معرفتی است که آدم از خدا، رفتن و شهادت را تقاضا میکند، شهادتی تقاضا کند که شهادت با پاکیزگی است. فقط نگوید خدایا من را شهید کن. شهدای راه خدا هم مراتبی دارند. خدا من را بپذیر و پاکیزه بپذیر