درمکتب سلیمانی (۷۶)
بسم الله الرحمن الرحیم
سردار عزیز جعفری فرمانده سابق سپاه :یکی از ویژگیهایی که حاج قاسم در همه عملیاتها داشت این بود که به هیچ کاری «نه» نمیگفت. مأموریتی را که به او واگذار میشد با جان و دل میپذیرفت و شانهاش را زیر بار مسئولیت میداد؛ حالا این مأموریت هرچقدر هم که سخت بود، او انجامش میداد و خدا هم کمک میکرد و موفق میشد. بسیاری از لشکرهای دیگر اینطور نبودند و اگر مأموریت سختی به آنها واگذار میشد، باید اقناع میشدند تا آن را انجام دهند.
* ما وقتی به فرماندهانی مثل شهید احمد کاظمی و یا شهید سلیمانی نگاه میکنیم، کنار روحیه شجاعانه و محکم در برخورد با سختیها و یا در میدان جنگ، بهموازات آن یک روحیه لطیف و عاطفی بزرگ را هم در آنها میبینیم، این دو چگونه با هم جمع میشود؟
این دو روحیه ظاهراً در تعارض با همدیگر هستند درحالی که لازم و ملزوم یکدیگرند، احساس عشق و محبت و دوستی با خودیها و دوستان و نزدیکان و در یک کلام «رحماء بینهم»، کنار «اشدّاء علی الکفّار» بود. این سیره همه شهدا و فرماندهان بوده و هست اما این روحیه در حاج قاسم در اوج بود.
خصوصیات اخلاقی و عرفانی در حاج قاسم موج میزد و میتوان گفت اخلاص و تقوا بالاترینش بود که از ایمان والایش نشئت میگرفت.
شجاعت و شهامتش نیز ریشه در اخلاص و تقوای او داشت، کنار اینها، دوراندیش و مدبر بود، همه اینها وقتی با هم در یک شخص جمع میشود، میشود حاج قاسم سلیمانی که توفیقات بزرگی را برای اسلام و انقلاب به دست میآورد و او را تبدیل به یک مکتب میکند، در حقیقت ضرورت انقلاب اسلامی در جبهه مقاومت داشتن چنین روحیهای است.
با کسانی که با اهداف انقلاب در تعارض بودند، مشکل و علیهشان موضع جدی داشت
لازمه فرماندهی مقتدر، قاطعیت در تصمیمگیری و قاطعیت در پیگیری تصمیم و محقق شدن آن است. برخی از افراد تصمیم میگیرند و آن را ابلاغ میکنند و سپس رها میکنند و فکرشان این است که عملی میشود، حاج قاسم اینگونه نبود، وقتی تصمیم میگرفت در تصمیمش قاطع بود، البته مشورت هم میکرد اما پس از آن در اجرا قاطع بود، اگر کسی در میانه راه کوتاهی میکرد با او بهتندی برخورد میکرد و حق هم داشت.
یکی از خصوصیات حاج قاسم این بود که با کسانی که با اهداف انقلاب و جهتگیری اصلی انقلاب در تعارض بودند و فتنهگری میکردند، مشکل داشت و در برابرشان موضع بسیار جدی میگرفت.
در سال های 72 تا 74 که بنده در آن مقطع فرمانده نیروی زمینی سپاه بودم، در جنوب شرق کشور مشکلاتی داشتیم از قبیل ناامنیهایی که اشرار درست میکردند و گاهی دامنه این ناامنیها به داخل و عمق منطقه نیز کشیده میشد؛ میآمدند حمله میکردند، اسیر میگرفتند و میرفتند.
بعد از جنگ، نظام هنوز بهروی پاکسازی این منطقه متمرکز نشده بود. حاج قاسم با توجه به تجربهای که داشت و خودش هم اهل کرمان بود و منطقه را میشناخت و بر جغرافیای جنوب شرق توجیه بود، بهعنوان فرمانده قرارگاه قدس جنوب شرق، مسئولیت مقابله با اشرار را بهعهده گرفت و با همان لشکر 41 ثارالله مشغول مقابله با ناامنیهای آنجا شد و کاری کرد که کمتر از یک سال تمامی اشرار منطقه مجبور شدند سلاحشان را به زمین بگذارند. این اقدام موجب بالا رفتن سطح امنیت منطقه شد و وضعیت آنجا به حالت عادی برگشت