جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

درمکتب سلیمانی (۹۸)مهرمادرشهید

چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۹، ۰۲:۰۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

مهر مادران شهید ، مرهم خستگی‌های سردار

کسی نبود که از محبت عمیق و عجیب حاج قاسم به خانواده شهدا بی‌خبر باشد. اما حتی همان‌هایی که همیشه همراه سردار بودند هم گاهی از راز عشق و علاقه بی‌حد او به مادران و فرزندان شهدا، سردرنمی‌آوردند. حالا که بعد از چند ماه از شهادت حاج‌قاسم،وصیت‌نامه‌اش پیش چشم ماست، راز این ارادت و عشق بی‌حساب برایمان معلوم شده، آنجا که سردار نوشته: «در این عالم، صوتی که روزانه می‌شنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش می‌داد و بزرگ‌ترین پشتوانه معنوی خود می‌دانستم، صدای فرزندان شهدا بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم، صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس می‌کردم...»

سردارمحمدرضا‌حسنی‌سعدی، از این دست مهربانی‌های سردار با یادگار‌های شهدا، فراوان دیده و از آن میان، از چند نمونه اینطور برایمان می‌گوید:‌«یک‌بار وقتی سردار سلیمانی در کرمان نبود، ما طبق برنامه همیشگی دیدار با خانواده معظم شهدا، به منزل مادر شهیدان "محمد علی‌ و‌ اصغر‌ محمد آبادی" رفتیم. این مادر شهید در میان صحبت‌هایش گفت: "امسال روز عاشورا، زمین خوردم. اگر حاج قاسم می‌دانست، حتماً می‌آمد دیدنم. " تا این موضوع را شنیدیم، تصمیم گرفتیم از این مادر فیلم بگیریم و این درد دلش را ثبت کنیم. همان موقع، با شهید حسین پورجعفری که همیشه همراه سردار بود، تماس گرفتم و ماجرا را گفتم. او گفت:"۱۰ دقیقه بعد زنگ بزن. "

این بار که تماس گرفتم، حاج قاسم جواب داد و گفت: "چادر این مادر شهید را ببوس. دستش را ببوس... "، اما انگار راضی نشده‌باشد، گفت: "گوشی را بده به مادر. " نمی‌دانید مادر شهید وقتی فهمید سردار آن طرف خط است، از خوشحالی چه کار می‌کرد. گوشی تلفنی که صدای سردار را به او رسانده‌ بود، می‌بوسید و می‌گفت:
"مادر کجایی قربانت بروم؟ دورت بگردم. کجایی؟ کربلایی؟..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۷/۱۶
مجید روزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی