درکانال کمیل چه کذشت قسمت بیست وهفتم
🔷 سر و سامان دادن به کانال 🌹🍃🌹🍃🌹 ✨نور خورشید صورت من را نوازش می داد. خورشید روز چهارشنبه بیستم بهمن ماه ۶۱ طلوع کرده بود. بلند شدم و کمی در کانال چرخیدم. در گوشه گوشه کانال پیکرهای #شهدا در کنار #مجروحان و سالم ها مانده بود. هر ساعت که می گذشت بر تعداد #شهدا افزوده می شد. خون ریزی زیاد و شدت جراحت و نبود امکانات پانسمان، بسیاری از #مجروحان را مهمان خدا کرده بود. صورت های رنگ پریده و خونین #شهدا، روحیه ی بچه ها را حسابی بهم ریخته بود. همه بهت زده به دوستان #شهیدشان خیره شده بودند. جوان ترها و مجروحان از تشنگی می گفتند: #یا_حسین_علیه_السلام تو چه کشیده ای؟ یکی از بسیجی ها به نام برادر احمدی گفت: این طوری نمی شه، من می روم آب بیاورم . او خودش را به عقب رساند. ولی بدلیل شرایط بد منطقه، فرماندهان نگذاشتند به کانال برگردد. 🌹🍃🌹🍃🌹 #ابراهیم_هادی به عنوان فرمانده باید کاری می کرد. او بعضی از نیروها را برای نگهبانی از کانال مامور کرد. به آنها گفت بدلیل کمبود مهمات، تنها در صورتی به دشمن شلیک کنند که درست در تیررس قرار گرفته باشند. عده ای هم مشغول جمع کردن سیم خاردارهای کف کانال شدند، این کار بدون هیچ امکاناتی خیلی مشکل بود . #ادامه_دارد ... شادی روح #امام_راحل و #شهدا #صلوات #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد #و_عجل_فرجهم 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹