درکانال کمیل چه کذشت قسمت چهل وچهارم
🔷 شهادت سید جعفر طاهری 🌹🍃🌹🍃🌹
پنج روز از محاصره بچه ها در کانال می گذشت. در این مدت، آفتاب، سرما، غربت و تنهایی، جراحت، تشنگی و گرسنگی، همه و همه ، تمرین مقام صبر و رضای #یاران_خمینی بود. تا فنای #فی_الله شدن راهی نمانده بود. بچه ها جانانه ایستاده بودند و مقاومت می کردند. تقریبا همه بچه ها #زخمی شده بودند. حتی دیگر چفیه و یا زیرپوشی برای بستن #زخم_ها پیدا نمی شد. #زخم_های پیکر بچه ها، دهان باز کرده بود. 🌹🍃🌹🍃🌹 عرصه بر بچه ها تنگ شده بود و دشمن مصمم شده بود تا با تنگ تر کردن حلقه ی محاصره و ریختن آتش شدیدتر، کار کانال را یکسره کند. ابتدا کماندوهای بعثی بعد از یک ساعت درگیری بچه های گردان #حنظله که از شب قبل محاصره شده بودند را #قتل_عام کردند و سپس از چند طرف به کانال دوم سرازیر شدند. تعدادشان بسیار زیاد بود. بچه ها آخرین تیرهای خود را شلیک کردند. دیگر چیزی نبود که با آن بشود مقاومت کرد. 🌹🍃🌹🍃🌹 یکی از کماندوهای بعثی دشمن توانست خودش را به بالای کانال برساند. او با آر پی جی، به سمت نیروهای بدون سلاح در کانال شلیک کرد. راکت او نزدیک #سید_جعفر_طاهری منفجر شد. یکباره سر و دست #سید_جعفر_طاهری از پیکرش جدا شد و چند متر عقب تر افتاد! همین چند روز پیش بود که او سهمیه ی #آبش را به یک اسیر بعثی بخشید . حالا با لب های خشکیده از عطش، در میان #خاک و #خون ، #جان می داد. #ادامه_دارد ... شادی روح #امام_راحل و #شهدا #صلوات #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد #و_عجل_فرجهم 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹