دست مصنوعی شهید موحد دانش و بلایی که سر عربستانیها آورد
دست مصنوعی شهید موحد دانش و بلایی که سر عربستانیها آورد
عکس فهد پایین کشیده شده و پوسترهای تبلیغی که علیرضا با خود به مکه برده بود، جای آن را گرفته بود و مأموران عربستانی سردرگم که او این پوسترها را کجا جاساز کرده است.
ـ منصوره جاسبی: سهمیه حج به نام غلامعلی[۱] در آمده بود اما او آن را به علیرضا[۲] داد و خود نرفت.
علیرضا هم از این فرصت برای تبلیغ اسلام استفاده کرد و تا جایی که می توانست عکس ها و پوسترهای انقلابی را در دست مصنوعی خود جاسازی کرد و راهی سفر حج شد و بی هیچ دردسری از گیت های نگهبانی عربستانی گذشت و وارد یکی از کمپ هایی شد که باید در آنجا مستقر می شدند.
عکسی از فهد بر یکی از دیوارها زده شده بود، علیرضا بدون اینکه کسی متوجه شود و با درایتی که خاص خودش بود، عکس را کنده و یکی از پوسترهایی را که به همراه داشت، جای آن می زند.
شرطه ها[۳] که متوجه چنین مسأله ای می شوند و به علیرضا مشکوک، او را برای بازپرسی می برند اما هیچ چیز عایدشان نمی شود و عکس فهد را دوباره آویزان می کنند و می روند و این بار حساس تر از گذشته بر می گردند و با همان صحنه قبلی مواجه می شوند و چون از علیرضا به نتیجه ای نمی رسند با عصبانیت رهایش می کنند و این کار مدام تکرار می شود.
علیرضا به دوستانش می گفت: این دست مصنوعی بیشتر از دست خودم برای اسلام خدمت کرده است